Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 94 (6 milliseconds)
English	Persian
activated complex	کمپلکس فعال شده
Other Matches
activated	کنش ور کردن
activated	آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
activated	فعال کردن تخلیص کردن
activated	به فعالیت پرداختن
activated	بازگشت بازیگر به زمین
activated	به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activated	فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
activated	تخلیص کردن
activated	فعال کردن
activated carbon	کربن فعال شده
activated charcoal	ذغال فعال شده
activated cathode	کاتد فعال شده
activated charcoal	کربن فعال شده
activated diffusion	پخش فعال شده
activated mine	مین با ماسوره فرعی
activated carbon	ذغال فعال شده
activated sludge	لجن فعال شده
activated mine	مین مسلح
activated methylene group	گروه متیلن فعال شده
complex	مرکب از چند جزء بغرنج
complex	عقده روانی
complex	کمپلکس
complex	همتافت
complex	طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
complex	بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complex	مجتمع
complex	گروهه مجموعه
complex	عقده
complex	اچار
complex	هم تافت
complex	:پیچیده
complex	مختلط
complex	مرکب
complex	پیچیده
sigma complex	کمپلکس سیگما
universal complex	عقده همگانی
complex dune	ریگروانانباشته
hydroelectric complex	اجزایتبدیلآببهالکتریسیته
guilt complex	عذابوجدان
complex number	عدد مختلط [ریاضی]
port complex	لنگرگاه
port complex	مجتمع بندری
planar complex	کمپلکس مسطح
orestes complex	عقده اورستس
oedipus complex	عقده ادیپ
oedipus complex	احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
mother complex	عقده مادری
medea complex	عقده فرزند کشی
medea complex	عقده میدیا
complex conjugate	عدد مزدوج مختلط [ریاضی]
Complex analysis	نظریه توابع [ریاضی]
Complex analysis	آنالیز مختلط [ریاضی]
superiority complex	عقده ای
superiority complex	خود سر
superiority complex	خود رای
superiority complex	از خود راضی
superiority complex	خودبین
complex plane	صفحه مختلط [ریاضی]
labile complex	کمپلکس تغییرپذیر
inferiority complex	عقده حقارت
complex number	عدد مختلط
complex number	عدد مرکب
complex multiplet	چندتایی پیچیده
complex indicator	نشانگر عقده
complex impedance	ناگذرایی مختلط
complex fraction	برخه مشترک
complex fraction	مخرج مشترک
complex circuit	مدار مختلط
complex admittance	گذرایی مختلط
base complex	مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
inferiority complex	خود کم بینی
complex number	اعداد مختلط
electra complex	عقده الکترا
inert complex	کمپلکس بی اثر
jocasta complex	عقده یوکاستا
electra complex	حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
edipus complex	عقده ادیپ
diana complex	عقده دیانا
coordinated complex	کمپلکس کوئوردینانسی
compound complex	دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
complex system	سازگان پیچیده
complex system	سیستم پیچیده
complex power	توان موهومی
complex power	توان مختلط
intermediate complex	کمپلکس واسطه
complex absolute value function	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
complex analytic function	تابع تحلیلی [مختلط] [ریاضی]
aircraft arresting complex	وسایل مهار هواپیما
spin paired complex	کمپلکس اسپین زوج شده
theory of functions of a complex variable	آنالیز مختلط [ریاضی]
theory of functions of a complex variable	نظریه توابع [ریاضی]
complex instruction set computer	کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
The human brain is a complex organ .	مغز انسان عضو پیچیده یی است

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com