Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
active therapy	درمان فعال
Other Matches
will therapy	اراده درمانی
therapy	مداوا تداوی
therapy	درمان
therapy	معالجه
implosive therapy	درمان با غرقه سازی تجسمی
indoklon therapy	درمان با استنشاق اندوکلون
gestalt therapy	گشتالت درمانی
insight therapy	بینش درمانی
occupational therapy	کاردرمانی
occupational therapy	درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
group therapy	گروه درمانی
speech therapy	گفتار درمانی
physical therapy	ورزش درمانی
shock therapy	درمان با ضربه برقی
family therapy	خانواده درمانی
existential therapy	درمان وجودی
electroshock therapy	درمان با ضربه برقی
adjunctive therapy	درمان جنبی
adjuvent therapy	درمان تکمیلی
analytic therapy	درمان تحلیلی
art therapy	هنر درمانی
aversion therapy	درمان اجتنابی
behavior therapy	رفتار درمانی
conjoint therapy	درمان زوجی
convulsive therapy	تشنج درمانی
cooperative therapy	درمان تعاونی
multiple therapy	درمان تعاونی
corrective therapy	درمان اصلاحی
depth therapy	درمان عمقی
direct therapy	درمان رهنمودی
electroconvulsive therapy	درمان با تشنج برقی
interpretive therapy	درمان تفسیری
relaxation therapy	ارمش درمانی
role therapy	نقش درمانی
sex therapy	درمان اختلالات جنسی
social therapy	درمان اجتماعی
supportive therapy	درمان حمایتی
work therapy	کاردرمانی
x ray therapy	درمان با اشعه مجهول
religious therapy	دین درمانی
endodontic therapy	عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
endodontic therapy	روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
endodontic therapy	درمان ریشه [دندان پزشکی]
relationship therapy	درمان ارتباطی
recreation therapy	سرگرمی درمانی
reality therapy	واقعیت درمانی
marriage therapy	درمان زناشویی
milieu therapy	محیط درمانی
music therapy	موسیقی درمانی
physical therapy	تن درمانی
semantic therapy	معنا درمانی
placebo therapy	درمان با دارونما
play therapy	بازی درمانی
radium therapy	معالجه بارادیوم
quadrangular therapy	درمان دو زوجی
directive group therapy	درمان رهنمودی گروهی
root canal therapy	روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
insulin coma therapy	درمان با اغماء انسولینی
root canal therapy	درمان ریشه [دندان پزشکی]
insulin shock therapy	درمان با ضربه انسولین
activity group therapy	درمان با فعالیت گروهی
root canal therapy	عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
carbon dioxide therapy	درمان با انیدرید کربنیک
client centered therapy	درمان متمرکز بر درمان جو
encounter group therapy	درمان با گروه رویارویی
electric convulsive therapy	درمان با تشنج برقی
dual sex therapy	درمان دو جنسیتی
self active	فاعل در نفس خود
active	مشغول یا در حین کار یا در حین استفاده
active	یکان کادر
active	نظامی کادر
active	هدف فعال خط مشی فعال
active	فایلی که روی آن کار انجام میشود
active	عامل
active	کارگر
active	اطلاعات را رد و بدل میکند
active	دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
active	اژیر کنشی کاریک
active	اکتیو
active	پرتحرک
active	موثر
active	معلوم
active	متعدی مولد
active	باربح
active	تنزل بردار
active	کنش ور
active	دایر
active	حاضر بخدمت
active	فعال
active	ساعی
active	کاری
active	فعال کنشی
active	کنش گر
active army	ارتش کادر
active area	ناحیه فعال
active analysis	تحلیل فعال
active algolagnia	ازارگری جنسی
active aircraft	هواپیمای درگیر در رزم
active balance	مانده مثبت
active army	ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
active balance	موازنه مثبت
active balance	مانده فعال
active storage	گنجایش مفید
active carbon	کربن فعال
active cell	سلول فعال
active cell	سل فعال
active cell	خانه کاری
active capacity	گنجایش مفید
active center	مرکز فعال
active centers	مراکز فعال
active avoidance	اجتناب فعال
active aircraft	هواپیمای فعال
active absorption	جذب فعال
active force	نیروی فعال
politically active	از لحاظ سیاسی پرتحرک
active tracking	مولدردیاب
pro-active	گرایش به ایجاد وقایع
active file	پرونده فعال
verb active	فعل متعدی
verb active	فعل معلوم
the active voice	فعل معلوم
the active voice	معلوم
radio active	دارای تشعشع اتمی
radio active	رادیواکتیو
optically active	فعال نوری
active officer	افسر کادر
active service	خدمت زیر پرچم
active service	خدمت کادرثابت
active a ccount	حساب متحرک یا جاری
active device	دستگاه فعال
active installation	قسمت فعال
active lines	خطهای فعال
active list	فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
active material	ماده موثر
active material	مواد عامل
active material	موادی که خاصیت تجزیه دارند
active mine	مین فعال
active mine	مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
active defense	دفاع عامل
active officer	افسر کادر ثابت
active plate	صفحه موثر
active power	توان موثر
active program	برنامه فعال
active installation	تاسیسات فعال
active index	شاخص فعال
active index	ایندکس فعال
active device	دستگاه کنشی
active duty	خدمت کادر ثابت
active duty	ارتش کادر
an active debt	بدهی با ربح
active element	عنصر فعال
active element	عنصر کنشی
active element	مولفه موثر
active element	عنصر عامل
active element	عنصر عمل کننده
active emf	نیروی برق رانی موثر
active file	فایل فعال
active hydrogen	هیدروژن فعال
active program	برنامه دائر
active conductor	سیم برق دار
active stock	موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
active defense	پدافند عامل
active vocabulary	واژگان فعال
active window	پنجره فعال
active zone of well	حوزه فعال چاه
active zone of well	حوزهای که چاه را تغذیه میکند
active database	پایگاه دادههای فعال
active current	شدت موثر
an active man	مرد کاری
an active man	مرد ساعی
an active remedy	چاره موثر
active component	مولفه موثر
an active remedy	درمان کاری
an active volcano	اتشفشان در حال کار یاروشن
active stock	موجودی فعال
active sonar	سونار فعال
active sonar	رادار دریایی فعال
active sodomy	لواط
active sonar	ردیاب فعال
active sodomy	لواطه
active sodomy	بچه بازی
active rope	طناب اصلی کوهنوردی
active site	موضع فعال
active site	محل فعال
active status	خط مشی فعال توپخانه
active status	وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
active earth pressure	رانش کاری خاک
active duty for training	اموزش زیر پرچم
active participial abjective	اسم فاعلی که بطورصفات بکار رود
active earth pressure	رانش محرک خاک
active earth pressure	رانش موثر خاک
active labor force	نیروی کار فعال
active air defense	پدافند عامل هوایی
surface active agents	مواد فعال در سطح
the active powers of the mind	قوای عامله متحر
active acoustic torpedo	اژدر صوتی عامل
active homing guidance	هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
active fiscal policy	منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
active fiscal policy	سیاست مالی فعال
active participial abjective	صفت اسم فاعلی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com