English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (3 milliseconds)
English Persian
activities کنش وری
activities فعالیت
activities کار چابکی
activities زنده دلی
activities اکتیوایی
activities سازمان
activities ماموریت عمل
activities کار
activities وفیفه
activities قسمت یکان
activities بخش
activities رکورد فعالیتهای انجام شده
activities تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
activities روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activities چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activities بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
activities کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
activities فعال یا مشغول بودن
Other Matches
to phase out their activities فعالیت های خود را به تدریج قطع کردن
taxable activities فعالیتهای مشمول مالیات
nonmarket activities فعالیتهای غیر بازاری
hostile activities مخاصمات
centre of activities مرکز عملیات
make work activities فعالیتهای کاربر
chaplain activities fund اعتبار امور مذهبی
To extend the scope of ones activities . میدان عملیات خودرا گسترش دادن
chaplain activities fund اعتبارمسجد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com