English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (5 milliseconds)
English Persian
activity quotient بهر فعالیت
Other Matches
quotient بهر
quotient خارج قسمت [ریاضی]
quotient نتیجه تقسیم یک عدد بر دیگر
quotient بهره
quotient خارج قسمت
quotient نسبت
quotient کسر
achievement quotient بهر پیشرفت
educational quotient بهر اموزشی
encephalization quotient بهر مغزی شدن
intelligence quotient عددی که هوش و زیرکی شخص را نشان میدهد
reading quotient بهر خواندن
resipatory quotient بهره تنفسی
accomplishment quotient بهر پیشرفت
quadratic quotient search الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
activity ماموریت عمل
activity کنش وری
activity فعالیت
self activity فعالیت خود بخود
activity کار چابکی
activity سازمان
activity زنده دلی
activity اکتیوایی
activity فعال یا مشغول بودن
activity قسمت یکان
activity وفیفه
activity بخش
activity کار
activity رکورد فعالیتهای انجام شده
activity تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
activity کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
activity روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activity چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activity بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
low activity فعالیت پایین
class ii activity اجرای اماد طبقه 2
naval activity یکان دریایی
critical activity فعالیت بحرانی
collection activity عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
major activity شعبه اصلی
major activity قسمت عمده فعالیت عمده
naval activity تاسیسات دریایی قسمت دریایی
activity cycle چرخه فعالیت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
random activity فعالیت تصادفی
transshipment activity سیستم حمل و نقل سطح مملکتی سازمان حمل و نقل در سطح وزارت دفاع
optical activity فعالیت نوری
class ii activity فعالیت امادی طبقه 2
class i activity اجرای اماد طبقه 1
activity ratio نسبت فعالیت
activity rate نرخ فعالیت
activity of soil فعالیت خاک
activity light چراغ فعالیت
activity drive سائق فعالیت
activity designator شاخص فعالیت یکان یا قسمت
activity coefficient ضریب فعالیت
activity chart نمودار فعالیت
activity catharsis پالایش عملی
activity analysis تحلیل فعالیت
activity sampling نمونه گیری از فعالیت
activity time زمان هر فعالیت
activity time مدت زمانی که شروع و ختم هرفعالیت در یک شبکه اجرائی مشخص میکند
activity wheel گردونه فعالیت
aman of activity مردجدی
class i activity فعالیت امادی طبقه 1
business activity فعالیت بازرگانی
auxiliary activity فعالیت فرعی
aman of activity مردکاری
file activity ratio نسبت فعالیت پرونده
force activity designator شماره ترتیب فعالیت یکان
activity group therapy درمان با فعالیت گروهی
gross motor activity فعالیت حرکت عمده
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
accountable supply distribution activity سازمان نگهداری سوابق امادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com