English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
actual load بار واقعی
Other Matches
actual self خود واقعی
actual واقعی
actual حقیقی
actual فعلی
actual address تعداد متوسط بیت دادهای که در یک زمان مشخص ارسال شده اند
actual key کلید واقعی
actual address نشانی واقعی
actual address دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
actual loss زیان واقعی
actual movement حرکت حقیقی
actual neurosis روان رنجوری واقعی
actual output دبی موثر
actual investment سرمایه گذاری واقعی
actual instruction دستور العمل واقعی
actual income درامد واقعی
actual expenses مخارج واقعی
actual damage خسارت واقعی
actual carrier موسسه حمل و نقل واقعی
actual argument نشانوند واقعی
actual address آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
actual address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
actual output بازداده فعال
actual parameter پارامتر واقعی
actual cost هزینه واقعی
actual temperature درجهدمایواقعی
actual velocity سرعت واقعی
actual saving پس انداز واقعی
actual resistivity مقاومت حقیقی
actual placement قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
actual price قیمت واقعی
actual maximum flowline ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
actual obligated space محل یا جا در بارگیری دریایی
actual water income اب ورودی موثر
actual decimal point نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
actual total loss کل زیان وارده
actual state of affairs وضع فعلی
actual state of affairs اوضاع فصلی
actual state of affairs اوضاع کنونی
actual velocity of ground water سرعت واقعی اب زیرزمینی
useful load فرفیت مفید
get a load of <idiom> دیدن چیزی
useful load بار مفید
to load off خالی کردن
over load اضافه بار
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
load and go بار کنش و اجراء
load and go بارکنش و اجرا
to load off بار اندازی کردن
able to take a load <adj.> بار پذیر
load گرانبارکردن
load کوله بار
load بار داشتن
load نیرو
load ذخیره گذاری کردن
load خرج گذاری کردن
load بار کردن
load پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load بارمهمات هواپیما
load فشار مسئولیت
load بار خارجی
load بار کردن پر کردن
load عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load بار گیری شدن
load بارزدن
load گذاشتن
load سنگین کردن
load تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load فیلم
load عملکردماشین یا دستگاه
load بارالکتریکی
load بارگیری مهمات
load خشاب
load فرفیت بارگیری
load بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load کاری که باید انجام شود
load فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load بار
load فرفیت
load بار فشار
load بارگیری کردن
load بار زدن
load محموله
load فشنگ
load فشنگ گذاری
load شارژ کردن
no load current جریان بی باری
no load condition حالت بی باری
no load loss تلف یا تلفات بی باری
travelling load بار متحرک
mission load بار مبنای عملیاتی
mission load اماد عملیاتی
maximum load بار گذاری حداکثر
load variation نوسان بار
maximum load بار حداکثر
load time زمان بارکردن
lodestaror load ستاره قطبی
load variation تغییر بار
no load speed سرعت بی باری
no load switching سوئیچینگ بی باری
peak load بار خارجی بیشینه
peak load حداکثر بار
peak load بحبوحه مصرف
peak load بار قلهای
pay load فرفیت مفید وسیله نقلیه
pay load اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
pay load فرفیت ترابری
on load speed سرعت بار
off centre load بار خارج از مرکز
non reactive load بار خارجی ناخودالقا
non inductive load بار خارجی ناخودالقا
nominal load بار اسمی
nominal load بار خارجی اسمی
no load voltage ولتاژ بی باری
no load torque گشتاور پیچشی بی باری
peak load بار حداکثر
load test ازمایش بار
load of an ass بار خر
load module واحدبارشو
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
load module پیمانه بارشو
load manifest لیست بارها
load manifest فهرست بار
load lines علایم بارگیری
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
load line خط بار
load limit اندازه بار
load limit حد بار
load key کلید بارکنش
load of an ass خروار
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load point شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
load test ازمون بار گذاری
load test ازمایش با بار خارجی
load voltage ولتاژ بار
load tension ولتاژ بار
load switch کلید بار
load spreader بار پخش کن هواپیما
load spread انتشار نیرو
load sharing شراکت در بارگذاری
load reversal دوره بارگذاری متناوب
load resistance مقاومت بار
load regulator رگولاتور بار تنظیم کننده بار
load regulator نافم بار
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
load point نقطه بار
load guage قپان
peak load بار پیک
pay load بارمفید
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
unit load واحد بار
unbalanced load بار خارجی نامتوازن
ultimate load بار نهایی
ultimate load بار گسیختگی
type load نوع مهمات هواپیما
type load نوع بار مهمات
total load بار کل
torsional load بار پیچشی
to strain under a load درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
to relieve one of a load باراز دوش کسی برداشتن
live load بارموثر
testing load بار ازمون
testing load بار ازمایش
tension load بار کششی
untimate load بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
variable load بار متغیر
load-bearing دیوار باربر
Load the gun. تفنگ را پر از فشنگ کن
load platform سکویبار
working load بار کاربردی
working load بار مجاز
work load مقدار کار در واحد زمان
work load حجم کار
work load مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
work load فرفیت کار
work load کاربار
wind load بار باد
wind load سربار ناشی از اثرات باد
wheel load فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wartime load بار جنگی ناو
wartime load بار مبنای ناو
tensile load بار کششی
tax load بار مالیات
tail load بار دم
river load بار رود
reactive load بار خارجی القایی
radial load بار عرضی
pulsating load بار ضربهای
proof load بار ازمایشی
prescribed load بار مهمات مجاز
prescribed load بار مجاز
pre load بار اولیه
pre load پیش بار
pre load بار کردن مقدماتی
point load بار نقطهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com