English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (5 milliseconds)
English Persian
acyl oxygen fission گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
Other Matches
acyl exchange اسید کافت
fission شکافت
fission تولید مثل غیر جنسی
fission عمل تجزیه اتمی
fission تجزیه بمب تجزیهای شکافت هستهای
fission شکاف هستهای
fission شکافت هستهای
fission انشقاق
fission شکافتن
fission شکستن هسته اتمی
fission process مرحله انشقاق
fission product محصول انشقاق
nuclear fission شکافت هستهای
fission bomb بمب اتمی
fission bomb بمب هستهای
fission bomb بمب شکافت
nuclear fission انشقاق هستهای
homolytic fission کافت جور
homolytic fission گسسته شدن جور
fission process روند انشقاق
fission reactor واکنشگاه اتمی
fission reactor واکنشگاه هستهای
fission products مواد اتمی
fission products عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
fission process فرایند انشقاق پروسه انشقاق
atomic fission شکافت اتمی
spontancous fission شکافت خودانگیز
social fission شکافت اجتماعی
quadruple fission انشقاق چهار برابر
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
fission to yield ratio بازده اتمی
oxygen O :symb
oxygen هوادادن
oxygen اکسیژن دار
oxygen گاز اکسیژن
oxygen اکسیژن
oxygen carrier اکسیژن بر
oxygen deficit کسر اکسیژن
oxygen extraction جذب اکسیژن
oxygen convertor مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygen cylinder مخزن اکسیژن
oxygen cylinder سیلندراکسیژن
oxygen cylinder سیلندر اکسیژن
oxygen deficit کمبود اکسیژن
oxygen debt وام اکسیژن
oxygen indicator اکسیژنیدک
oxygen valve شیراکسیژن
oxygen debt بدهی اکسیژن
oxygen bridge پل اکسیژنی
oxygen bottle محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
oxygen acid اکسی اسید
oxygen tents چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen tent چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen ration ضریب قدرت اسیدی
oxygen ration نسبت اکسیژن
atmospheric oxygen اکسیژن هوا
oxygen mask ماسکاکسیژن
liquid oxygen اکسیژن مایع
oxygen acid اسید اکسیژن دار
oxygen supply regulator کنترلکنندهذخیرهاکسیژن
oxygen converter steel فولاد ال دی
oxygen control handle دستهکنترلاکسیژن
liquid oxygen tank مخزناکسیژنمایع
acetylene oxygen flame شعله استیلن اکسیژن
oxygen steelmaking process فرایند فولادسازی اکسیژنی
maximal oxygen uptake حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
biological oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
maximal oxygen consumption حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
biochemical oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
chemical oxygen demand نیاز شیمیایی اکسیژن
demand oxygen system سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
liquid oxygen tank baffle مخزناکسیژنمایعبیمصرف
continuous flow oxygen system سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
maximal oxygen consumption per minute حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com