Dictiornary-Farsi | additional costs | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 99 (6 milliseconds)

English	Persian
additional costs [expenses]	هزینه های اضافی
additional costs [expenses]	هزینه نهایی


Other Matches

additional <adj.>	مکمل اضافی
additional	اضافی
additional	آنچه جمع شده یا اضافه است
additional	افزوده
additional charges	اتهامات اضافی
additional score	نمره اضافی
additional protocol	مقاوله نامه اضافی یا تکلمه
additional outlet	آبگیر اضافی
additional outlet	انشعاب اختصاصی
additional moment	لنگر مکمل
additional charges	خرجهای اضافی
additional bending moment	لنگر خشمی مکمل
additional production personnel	عوامل دیگر تولد
additional bed [accommodation of persons]	تخت خواب اضافه
at all [any] costs <adv.>	در هر حال [بی شرط]
with costs	بعلاوه هزینه دادرسی
with costs	با هزینه دادرسی
on costs	هزنههای ثابت
on costs	هزینههای غیرمستقیم
overall costs	هزینه کلی
costs	خسارت دادرسی
overall costs	هزینه کامل
costs	هزینه دادرسی
to carry costs	هزینه مرافعه دادن
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
tangible costs	هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
supplementary costs	هزینههای اضافی
supplementary costs	هزینههای مکمل
storage costs	هزینههای انبارداری
standard costs	هزینههای نرمال
standard costs	هزینههای استاندارد
spillover costs	عوارض منفی خارجی
spillover costs	هزینههای خارجی
selling costs	هزینههای فروش کالا
total costs	هزینه کامل
transaction costs	هزینههای معاملاتی
valuation of costs	ارزش گذاری هزینه ها
total costs	هزینه کلی
construction costs	هزینه های ساختمان
What costs little is little esteemed . <proverb>	آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
I must get hold of her at all costs.	بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
At all costs . At any price .	به هر قیمتی که شده
It costs quite a bit .	کلی پولش می شود
running costs	پرداختروزانهپول
construction costs	هزینه های ساخت و ساز
wage costs	مخارج دستمزد
selling costs	هزینههای فروش
security for costs	تامین هزینه دعوی
average costs	معدل هزینه کل محصولات
estimate of costs	تخمین مخارج
fixed costs	هزینههای ثابت
fixed costs	هزینههای سرمایهای
fixed costs	هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
historical costs	هزینه اولیه
historical costs	هزینه واقعی
holding costs	مخارج نگهداری
environmental costs	مضار زیست محیطی
design costs	هزینههای طراحی
costs of proceedings	هزینه دادرسی
avoidable costs	هزینههای قابل اجتناب
bill of costs	صورت هزینه دادرسی
building costs	هزینههای ساختمان
carriage costs	هزینه باربری
carriage costs	هزینه حمل و نقل
comparative costs	هزینههای نسبی
costs arabicus	قسط شیرینی
costs of proceedings	مخارج عدلیه
implicit costs	هزینههای ضمنی
implicit costs	هزینههای نامرئی
overhead costs	هزینههای بالاسری
overhead costs	هزینههای اضافی
overhead costs	هزینههای حاشیهای
overhead costs	هزینههای عمومی
prime costs	هزینههای اولیه
real costs	هزینههای واقعی
ordering costs	هزینههای مربوط به سفارش کالا
operational costs	هزینههای عملیاتی
internalization of costs	داخلی کردن هزینه ها
joint costs	هزینههای مشترک
joint costs	هزینه مشترک
secondary costs	هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
material costs	هزینههای مواد
taxation of costs	مالیات هزینه دادرسی
recurring costs	هزینههای تکرار شونده
ordering costs	هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
costs and arm and a leg <idiom>	خیلی گرونه
costs an arm and a leg <idiom>	[فوق العاده پرخرج یا گران]
measurement of benefits and costs	اندازه گیری منافع و هزینه ها
life cycle costs	هزینههای دوره عمر یک محصول
to fix a person with costs	هزینهای رابگردن کسی گذاشتن
direct materials costs	هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
free of forwarding costs <adj.>	حمل رایگان
free of shipping costs <adj.>	حمل رایگان
free of forwarding costs <adj.>	ارسال رایگان
free of shipping costs <adj.>	ارسال رایگان
free of forwarding costs <adj.>	ارسال مجانی
free of shipping costs <adj.>	ارسال مجانی