Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 95 (6 milliseconds)
English	Persian
adjustable parameter	پارامتر تنظیم پذیر
Other Matches
adjustable	قابل تطبیق
adjustable	تعدیل پذیر
adjustable	تنظیم پذیر
adjustable	قابل تنظیم
adjustable <adj.>	قابلیت تنظیم قسمت های مختلف دار قالی
adjustable stabilizer	تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
vertically adjustable	قابلیت تنظیم عمودی
angular adjustable	قابل تنظیم بطور زاویه ای
adjustable wrench	آچار فرانسه
adjustable antenna	آنتن قابل تنظیم
adjustable seat	صندلی متحرک
adjustable condenser	خازن متغیر
adjustable coupling	جفتگیری متغیر
adjustable dimension	بعد تعدیل پذیر
adjustable thermostat	دماپای تنظیم پذیر
adjustable lever	اهرم قابل تنظیم
adjustable plane	رنده درجه دار
adjustable resistance	مقاومت متغیر
adjustable gib	پشت بند قابل تنظیم
adjustable lamp	چراغ مطالعه قابل تنظیم
adjustable shelf	صفحه متحرک
adjustable stop	توقف قابل تنظیم [مهندسی]
adjustable strap	بند شلوار پیش سینه دار که قابل تنظیم است
adjustable wheel	چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
adjustable support	پایه متحرک
adjustable frame	چهارچوب قابل تنظیم
adjustable clamp	گیره قابل تنظیم
adjustable channel	مجرای قابل تنظیم
adjustable catch	دستگیره قابل تنظیم
adjustable buckle	سگک قابل تنظیم
adjustable spanner	آچارفرانسه
adjustable proportional module	نیمه مدول نسبی با سقف تنظیم شونده
continuous adjustable transformer	مبدل تنظیم پذیر
adjustable speed motor	موتور با دور متغیر
adjustable split die	وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
adjustable pitch propeller	ملخ با گام قابل کنترل
adjustable waist tab	نوار دور کمر قابل تنظیم
adjustable nut wrench	آچار فرانسه
adjustable leaping weir	سر ریز آب باران با تیغه متحرک
adjustable double endwrench	آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل
ground adjustable propeller	ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
adjustable ceiling fixture	آویز سقفی متحرک
value parameter	پارامتر مقداری
y parameter	پارامتر چهار قطبی ایگرگ
h parameter	پارامترهای هیدرید
z parameter	پارامتر "زد"
parameter	مقداری از یک مدار
parameter	مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameter	نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
parameter	استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameter	کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameter	شرح اندازه
parameter	ولتاژ یا توان یک سیستم
parameter	اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameter	زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameter	ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
parameter	پارامتر
parameter	مقادیر ثابت درمعادلات
parameter	اماره جامعه
parameter	مقدار ثابت
parameter	ضریب ثابت
parameter	نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameter	وزن
parameter	عامل
square-jawed adjustable spanner	تنظیم دهانه آچار پیچ گوشتی
adjustable conduit attachment fixture	آویز متحرک
inductor with adjustable air gap	پیچک با فاصله هوائی قابل تنظیم
deceleration parameter	پارامتراهستگی
input parameter	پارامتراولیه
input parameter	پارامتر ورودی
impact parameter	پارامتر برخورد
refernce parameter	پارامتر مرجع
impact parameter	پارامتر ضرب شونده
actual parameter	پارامتر واقعی
frequency parameter	پارامتر فرکانس
formmal parameter	پارامتر صوری
collision parameter	در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
lattice parameter	پارامتر شبکه
linkage parameter	پارامتر پیوندی
parameter estimation	تخمین پارامترها
replaceable parameter	پارامتر جایگزینی
shielding parameter	پارامتر حفافتی
symbolic parameter	پارامتر نمادی
variable parameter	پارامتر متغییر
positional parameter	پارامترمرتبهای
wave parameter	پارامتر موج
positional parameter	پارامتر وضعیتی
passing parameter	پارامتر عبوری
racah parameter	پارامتر راکاه
parameter setting	پارامتر نشانی
parameter ram	حافظه با دستیابی پارامتری
parameter estimation	براوردپارامترها
deceleration parameter	پارامتر کند شدن
t parameter equipment circuit	مدار معادل به صورت " T "

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com