Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (2 milliseconds)
English
Persian
admission port
سوپاپ ورودی
admission port
دریچه پذیرش
Other Matches
admission
تنفس
admission
مکش
admission
اجازه بستری
[در بیمارستان]
admission
پذیرانه بارداد
admission
ورودیه
admission
پذیرش
admission
پذیرش به بیمارستان
admission
قبول
admission
تصدیق اعتراف
admission
دخول
admission
درامد
admission
اجازهء ورود
admission requirements
شرایط پذیرش
admission of liability
پذیرش تعهدات
direct admission
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
admission of liability
قبول بدهی
prior admission
اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
selective admission
پذیرش انتخابی
admission rate
میزان پذیرش
letter of admission
اقرارنامه
emergency admission
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
admission is free to all
ورود برای همه یا همگان آزاد است
to refuse somebody entry
[admission]
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
to refuse somebody entry
[admission]
کسی را در مرز برگرداندن
college admission tests
آزمونهای پذیرش دانشجو
exhaust gas admission
اگزوز ورود گاز
port
باب
port
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port
اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port
مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
out port
بندرخارج از محوطه
port
سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
out port
ساحلی مورد استفاده سر پل
port
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port
مدخل
port
دریچه تبدیل برنامه
last port
شیپور عزا
way port
بندر سر راه
port
به آن وصل است را انتخاب کند
i/o port
مدخل ورودی و خروجی
last port
شیپور خاموشی
out port
بندر دور از مقصد
port
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port
درب درگاه
port
مجرا
port
مجرای عبورروغن
port
دماغه
port
بردن
port
ترابردن
port
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port
بندر
port
بندرگاه
port
ببندر اوردن حمل کردن
port
شراب شیرین بارگیری کردن
port
لنگرگاه
port
در رو مخرج
port
دورازه
port
مامن مبدا مسافرت
port
فرودگاه هواپیما
port
بندر ورودی
port
شیار هادی دهانه
port
دروازه
port
روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port
دریچه
port
روزنه
port
دهانه
port
بندر گاه
port
درگاه
port
حمل کردن مزغل تیراندازی
port
سمت چپ ناو
port
بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port
ریل اطراف ناو
port
پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port
مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
sally port
درب ورودی بزرگ
registered port
بندر مشخص
put into port
وارد بندر شدن
serial port
مدخل سری
sally port
دروازه بزرگ قلعه
port watch
نگهبان بندر
port of exit
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
port hole
روزنه
port hole
مزغل
port installations
تاسیسات بندری
port of debarkation
بندر مقصد حمل کالا
port of destination
بندر مقصد
port of embarkation
بندر عزیمت
port of debarkation
بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
port of embarkation
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
port of entry
بندر مقصد
port of entry
بندرمحل ورود
port of entry
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
sally port
دریچه
sally port
دروازه عبور از قلعه
sally port
درب اصلی قلعه یا استحکامات
port watch
پست نگهبانی بندر
ejection port
دهانهپرتاب
keyboard port
قسمتاتصالصفحهکلید
modem port
قسمتقرارگیریمدم
network port
قسمتکارباشبکهاینترنت
port glass
جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
port hand
دستسویچپ
printer port
قسمتاتصالبهچاپگر
transfer port
دریچهانتقال
video port
قسمتنمایش
port
[software]
دریچه ای
[مدار و اتصالی]
که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد
[نرم افزار]
[رایانه شناسی]
Port-au-Prince
شهر پورت اوپرنس
car port
سایبان اتومبیل
secondary port
بندر فرعی
secondary port
,
secondary port
subordinatestation : syn
secondary port
station secondary
serial port
درگاه ترتیبی
supply port
درگاه تامین
supply port
درگاه تدارکاتی
terminal port
بندر مقصد
terminal port
بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
treaty port
بندر پیمانی
car port
گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
cargo port
دریچه بارگیری ناو
exhaust port
مجرای خروجی
exhaust port
دریچه خروجی
port of call
بندر لنگراندازی
gas port
محفظه عبور گاز
gas port
میله تنظیم گاز
gas port
لوله عبور گاز
gun port
مزغل
hard port
فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
hard port
ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
high port
حالت دست فنگ
port of call
بندر توقف
aerial port
لنگرگاه هوایی
aerial port
باراندازی هوایی
captain of the port
افسر انتظامات بندر
compensating port
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
control port
درگاه کنترل
controlled port
بندر نظامی کنترل شده
controlled port
بندرکنترل شده
deflation port
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
destination port
بندر مقصد
destination port
بندر تحویل کالا
high port
حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
home port
پایگاه اصلی
home port
پایگاه مادر
free port
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
naval port
بندر دریایی
freeing port
شکاف یک طرفه
parallel port
درگاه موازی
port arms
پیش فنگ
port arms
فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
port complex
مجتمع بندری
port complex
لنگرگاه
free port
بندر ازاد
minor port
بندر کوچک
midi port
دریچه یا درگاه IDI
inlet port
سوپاپ ورودی
inlet port
دریچه ورودی
intake port
دریچه ورودی
intake port
سوپاپ ورودی
main port
بندر اصلی
main port
,
port of call
بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
main port
port principal
memory port
درگاه حافظه
main port
refrencestation : syn
aerial port squadron
گردان عملیات بارانداز هوایی
spent fuel port
قسمتسوختمصرفشده
aerial port squadron
گردان بارانداز هوایی
disc drive port
قسمتوروددیسک
cargo handling at port
جابجایی کالا در بندر
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
port a punch card
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
named port of shipment
بندر مشخص برای حمل
named port of destination
بندر مقصد مشخص
port hand buoy
بویه سمت چپ
one port radial pump
تلمبه شعاعی یک پرهای
yhis port is not yet peopled
این بندر هنوز اباد نشده است
dual port ram
حافظه تسهیم شده
convoy assembly port
بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port
بندر محل تجمع ستون موتوری
peripheral device port
قسمتاصلیتنظیماتمحیط
continue port/starboard
چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
check port/starboard
جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
Free pree (trade,port).
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com