Dictiornary-Farsi | advanced individual training | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 166 (8 milliseconds)

English	Persian
advanced individual training	اموزش تکمیلی انفرادی


Other Matches

advance individual training	آموزش تکمیلی انفرادی
advanced unit training	اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
individual	اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individual	شخص
individual	فرد
individual	تک
individual	منحصر بفرد متعلق بفرد
individual	انفرادی
individual	اختصاصی
individual	فردی
individual	فرد کس
individual	مجرا یا مربوط به شخص مجرد
individual	یک شخص
advanced	پیشرفته
advanced course	دوره عالی
advanced	جلویی مقدم
advanced	Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
advanced	جلوافتاده
advanced	ترقی کرده پیش افتاده
advanced	پیشرفته
advanced	عالی
advanced	روش ذخیره سازی داده روی دیسک سخت که سریع تر و کاراتراز RLL است
advanced	سیستم نرم افزاری
advanced	که به سیستم عامل اجازه میدهد سخت افزارهای مناسب را خودکار تشخیص دهد
advanced	یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
advanced	بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
advanced	پروتکلهای IBM که امکان اتصال Peer-to-Peer را بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA فراهم می کنند که LU هم نامیده می شوند
advanced	برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
individual duty	واجب عینی
individual differences	تفاوتهای فردی
individual controls	کنترلهای مجزا
individual aquipment	تجهیزات انفرادی
Every individual in the society should . . .	هر فردی درجامعه با ید ...
individual responsibility	مسئوولیت فردی
individual foul	خطای شخصی
individual medley	شنای مختلط
individual units	یکانهای منفرد یا مجزا
individual units	یکانهای مستقل
individual tests	ازمونهای انفرادی
individual reserves	وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
individual reserves	وسایل ذخیره انفرادی
individual pursuit	تعقیبی دونفره
individual psychology	روانشناسی فردنگر
individual ownership	مالکیت فردی
individual medleyist	شناگر شنای مختلط
advanced level	پیشرفته
advanced ignition	اوانس احتراق
advanced timing	ادوانس
advanced countries	کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
advanced work	استحکامات اصلی ساختمان
advanced capitalism	سرمایه داری پیشرفته
advanced rigging	ملوانی پیشرفته
advanced level	پایه مهارت عالی در سطح عالی
advanced pawn	پیاده پیش رفته
advanced pawn	پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
advanced basic	بیسیک پیشرفته
individual income tax	مالیات بر درامد شخصی
individual demand schedule	صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
individual legal reasoning	اجتهاد
individual demand schedule	جدول تقاضای فردی
advanced fleet anchorage	لنگرگاه مقدم ناوگان
The date of the meeting has been advanced.	تاریخ جلسه جلو افتاده است
advanced landing field	پایگاه فرود مقدم
advanced landing field	پایگاه هوایی مقدم
Advanced Technology Attachment	حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
Advanced Technology Attachment	واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
Advanced Technology Attachment	مگابایت دار ثانیه دارد
Advanced Technology Attachment	واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
Advanced Technology Attachment	خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
advanced progressive matrices test	ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
training	ورزش کاراموزی
training	اموزش
training	اموزش دادن
training	کاراموزی
training	تعلیم و تمرین
training	تعلیم
training	پرورش
training	آموزش عملی
sensitivity training	حساسیت اموزی
training center	مرکز اموزش
teacher training	تربیت معلم
training aid	وسیله کمک اموزشی
training college	دانشسرا
toilet training	اموزش اداب توالت رفتن
training bill	برنامه اموزشی
training camp	اردوی امادگی
training circular	نشریه اموزش
training cycle	سیکل اموزشی
training cycle	مرحله اموزش
to undergo training	در یک دوره آموزشی شرکت کردن
training distance	مسافت تمرین
scout training	پیشاهنگی
training track	مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
transfer of training	انتقال اموزش
unit training	اموزش یکان
voluntary training	اموزش داوطلبانه
weight training	بدن سازی
toilet-training	از قنداق درآوردن
training set	ستلباسبچهگانه
training suit	لباسورزشی
potty-training	تعلیمدادنبچهبهرفتنبهدستشوئیوکنترلادرارومدفوع
on-the-job training	آموزش ضمن خدمت
training locations	مکانهای آموزشی
training time	زمان تمرین
training table	میز ناهارخوری در اردو
unit training	اموزش یکانی
training facilities	محلهای اموزشی
training facilities	تاسیسات اموزشی
training gear	گردونه در سمت
training manual	راهنمای اموزشی
training program	برنامه اموزش
training publication	نشریات اموزشی
training publication	مدارک اموزشی
training school	اموزشگاه حرفهای
training school	کاراموزگاه
training ship	کشتی اموزشی
annual training	اموزش سالیانه
escape training	گریزاموزی
deputy for training	معاونت اموزشی
concurrent training	اموزش همزمان
circuit training	تمرین دایرهای
circuit training	انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
character training	پرورش منش
bowel training	اموزش دفع
basic training	اموزش مقدماتی
basic training	تعلیمات ابتدایی
avoidancae training	اجتناب اموزی
assertive training	جرات اموزی
integrated training	اموزش توام
armory training	اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
training wall	دیواره راهنما
in house training	برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
in serving training	اموزش ضمن خدمت
military training	تعلیم نظامی
manual training	دوره اموزش هنرهای دستی
job training	اموزش شغلی
reconditioning training	اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
omission training	حذف اموزی
preservice training	کاراموزی پیش از خدمت
on the job training	اموزش ضمن کار
reward training	اموزش با پاداش
personnel training	اموزش کارکنان
military training	اموزش نظامی
athletic training room	اطاق پزشکی- ورزشی
army training program	برنامه اموزش نیروی زمینی
sensitivity training group	گروه حساسیت اموزی
army training program	برنامه اموزش نظامی
rehabilitation training center	مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
active duty for training	اموزش زیر پرچم
army training test	راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
basic combat training	اموزش رزم مقدماتی
graphical training aids	چارت
graphical training aids	چارت اموزشی
graphic training aid	پوسترهای اموزشی
graphic training aid	چارت اموزشی
disciplinary training center	مرکز اموزش زندانیان نظامی
disciplinary training center	دارالتادیب
computer based training	تربیت مبتنی بر کامپیوتر
basic unit training	اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
code training set	دستگاه اموزش مرس
mobile training team	تیم اموزشی سیار
army training and evaluation program	برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
Training makes the memory absorb more.	آموزش [ورزش حافظه] باعث می شود که حافظه بیشترجذب کند.
As part of my training, I spent a year abroad.	درجریان کارآموزیم یکسال را در خارج گذراندم.
Regular training strengthens the heart and lungs.	ورزش به طور منظم قلب و ریه ها را تقویت میکند.