English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
advanced landing field پایگاه فرود مقدم
advanced landing field پایگاه هوایی مقدم
Other Matches
landing field فرودگاه
auxiliary landing field فرودگاه کمکی
advanced ترقی کرده پیش افتاده
advanced Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
advanced بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
advanced پروتکلهای IBM که امکان اتصال Peer-to-Peer را بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA فراهم می کنند که LU هم نامیده می شوند
advanced برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
advanced یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
advanced course دوره عالی
advanced جلویی مقدم
advanced که به سیستم عامل اجازه میدهد سخت افزارهای مناسب را خودکار تشخیص دهد
advanced سیستم نرم افزاری
advanced روش ذخیره سازی داده روی دیسک سخت که سریع تر و کاراتراز RLL است
advanced عالی
advanced پیشرفته
advanced پیشرفته
advanced جلوافتاده
advanced pawn پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
advanced pawn پیاده پیش رفته
advanced level پیشرفته
advanced ignition اوانس احتراق
advanced capitalism سرمایه داری پیشرفته
advanced rigging ملوانی پیشرفته
advanced level پایه مهارت عالی در سطح عالی
advanced countries کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
advanced basic بیسیک پیشرفته
advanced work استحکامات اصلی ساختمان
advanced timing ادوانس
The date of the meeting has been advanced. تاریخ جلسه جلو افتاده است
advanced individual training اموزش تکمیلی انفرادی
advanced fleet anchorage لنگرگاه مقدم ناوگان
Advanced Technology Attachment خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
Advanced Technology Attachment واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
advanced unit training اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
Advanced Technology Attachment واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
Advanced Technology Attachment حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
Advanced Technology Attachment مگابایت دار ثانیه دارد
advanced progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
landing فرود
landing فرودگاه هواپیما
landing پاگردان
landing بزمین نشستن هواپیما
landing ورود به خشکی
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing نشستن هواپیما
landing اسکله
landing فرود ژیمناست به زمین
landing ورود بخشکی
landing فرود [هواپیما یا موشک]
landing پاگرد
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
air landing فرود از راه هوا
landing aircraft هواپیمای در حال فرود
landing aids وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
instrument landing فرود کور
instrument landing فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
forced landing فرود اجباری
forced landing فرود اجباری هواپیما
diversionary landing فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
conventional take off and landing هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
chinese landing پهلو گرفتن به سبک چینی
landing forces نیروهای پیاده شونده
landing forces قوای اب خاکی
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing craft کرجی ساحلی
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing area منطقه فرود
administrative landing پیاده شدن اداری
administrative landing پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing approach مسیر تقرب
landing angle زاویه فرود
air landing پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
air landing فرودهوایی
landing beach ساحل پیاده شدن
landing beam نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
vertical take off and landing هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
landing zone منطقه نشست هوایی
landing zone منطقه فرود
landing wires سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
landing weight وزن با هنگام تخلیه
landing weight وزن فرود
landing threshold نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing threshold استانه فرود اب خاکی
landing spot نقطه فرود
landing slab تاوه پاگرد
landing site محل فرود
landing zone فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing zone نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
landing vehicle خود روشنی دار اب خاکی
landing deck غرشهفرود
landing window پنجرهفرود
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
quarter landing پاگرد پله با 081 درجه گردش
night landing پیاده شدن درساحل در شب
night landing فرود شبانه
landing strips باند فرود
soft landing فرود نرم
landing stage حملباقایق
landing site پایگاه فرود
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
landing order دستورتخلیه بار
landing order اجازه تخلیه بار
landing net تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
landing strip باند فرود
landing mat باندفرود تعجیلی
landing mat باند فرود اضطراری
landing light چراغ فرود
landing hill تپه فرود
landing party گروه اب خاکی
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing place فرودگاه اسکله
crash-landing سقوط کردن هواپیما
landing ship ناو نیرو پیاده کن
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
landing gear عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing strips باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing gear ارابه فرود
landing strip باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
nose landing gear ترمزفروددماغه
front landing gear ترمزجلوییفرود
divided landing gear ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
automatic approach and landing روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
main landing gear ترمزاصلیفرود
deck landing aid کمکهای فرود
battalion landing team تیم ساحلی گردان
design landing weight حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
brigade landing team تیم پیاده شونده تیپی
air landing facility تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
landing craft tank ناو تانک پیاده کن
landing craft raiding قایق هجومی
landing craft assault قایق نیرو پیاده کن
landing ship dock اسکله فرود اب خاکی
landing signal officer افسر ارتباط فرود
landing, storage, delivery نگهداری
landing, storage, delivery تخلیه
battalion landing team تیم پیاده شونده گردانی
landing, storage, delivery تحویل
maximum landing weight حداکثر وزن فرود
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
automatic carrier landing system سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
right field سمتراستزمین
zero field میدان صفر
zero field بی حوزه
well field حوزه تغذیه کننده چاه
field شاخه [دانشی]
to keep the field درجای خودثابت ماندن
field name نام فیلد
to keep the field جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
to take the field جنگ اغازکردن
field رشته [دانشی]
To take field against somebody . بر علیه کسی وارد شدن
zero field بی میدان
field جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field فرودگاه
field دشت
field میدان رزم صحرا
field زمینه رزمی صحرایی
field محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field میدان دید
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field خارج اداره یا کارخانه
field میدانه
field مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field مشابه 4036
field روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field نوشتن داده روی PROM
field بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field زمین بازی
field بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field فیلد
field کارگاه
field بمیدان یا صحرا رفتن
field دایره
field رشته
field حوزه
field میدان
field بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field دشت کشتزار
field زمین
field صحرا
field پایکار
induction field میدان القائی
intermediate field میدان میانی
inhomogeneity of a field غیریکنواختی یک میدان
inhomogeneous field میدان غیریکمواخت
interference field میدان انترفرنس
induction field حوزه القائی
input field میدان ورودی
army in the field نیروی زمینی درصحنه عملیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com