English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (1 milliseconds)
English Persian
advanced pawn پیاده پیش رفته
advanced pawn پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
Other Matches
advanced پیشرفته
advanced course دوره عالی
advanced Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
advanced بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
advanced پروتکلهای IBM که امکان اتصال Peer-to-Peer را بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA فراهم می کنند که LU هم نامیده می شوند
advanced برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
advanced یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
advanced که به سیستم عامل اجازه میدهد سخت افزارهای مناسب را خودکار تشخیص دهد
advanced سیستم نرم افزاری
advanced ترقی کرده پیش افتاده
advanced جلوافتاده
advanced پیشرفته
advanced عالی
advanced جلویی مقدم
advanced روش ذخیره سازی داده روی دیسک سخت که سریع تر و کاراتراز RLL است
advanced work استحکامات اصلی ساختمان
advanced capitalism سرمایه داری پیشرفته
advanced countries کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
advanced ignition اوانس احتراق
advanced level پیشرفته
advanced level پایه مهارت عالی در سطح عالی
advanced rigging ملوانی پیشرفته
advanced timing ادوانس
advanced basic بیسیک پیشرفته
pawn گروگان وثیقه
pawn گرو
pawn آلت دست
at pawn درگرو
at pawn در رهن
in pawn گرو گذاشته
pawn رهن دادن
pawn گروگذاشتن
pawn وثیقه
pawn پیاده شطرنج
pawn رهن
pawn گرو گذاشتن رهن دادن
advanced unit training اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
The date of the meeting has been advanced. تاریخ جلسه جلو افتاده است
Advanced Technology Attachment حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
Advanced Technology Attachment واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
advanced landing field پایگاه هوایی مقدم
advanced landing field پایگاه فرود مقدم
advanced fleet anchorage لنگرگاه مقدم ناوگان
advanced individual training اموزش تکمیلی انفرادی
Advanced Technology Attachment خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
Advanced Technology Attachment واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
Advanced Technology Attachment مگابایت دار ثانیه دارد
pawn structure ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
poisoned pawn پیاده زهراگین یا مسموم
to pawn one's word پیمان بستن
pawn push پیاده رانی شطرنج
to pawn one's word قول دادن
to pawn one's word عهد کردن
pawn shop مغازهی کارگشایی و گروبرداری
pawn shops مغازهی کارگشایی و گروبرداری
pawn storm توفان پیادهای شطرنج
pawn roller پیاده رانی شطرنج
isolated pawn پیاده ایزوله یا منفرد شطرنج
backward pawn پایده عقبمانده شطرنج
capped pawn پیاده مات کننده از پیش اعلام شده شطرنج
fee pawn پیاده ازاد شطرنج
passed pawn پیاده رونده یا پاسه شطرنج
pawn broker نزولخوار
pawn broker کسی که کارش دادن وامهای کوچک و گرفتن وثیقه است
pawn promotion ترفیع پیاده شطرنج
pawn chain زنجیر پیادهای شطرنج
pawn island جزیره پیادهای شطرنج
advanced progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
queen's pawn opening گشایش پیاده وزیر شطرنج
To pawn ones life ( honour) . زندگی ( شرافت ) خود را درگروی کاری گذاشتن
My gold ring is in pawn. انگشتر طلایم درگرو است
poisoned pawn variation واریاسیون پیاده زهراگین دردفاع سیسیلی
protected passed pawn پیاده رونده محافظت شده
queen's pawn game بازی پیاده وزیر شطرنج
symmetrical pawn structure ساختمان پیادهای متقارن
queen's pawn counter gambit گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com