English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
advanced progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
Other Matches
progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج
raven's progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج ریون
standard progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج معیار
colored progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
matrices بچه دان رحم
matrices زهدان
matrices نطفه گاه
matrices شکم تخمدان
matrix or matrices کالبد
matrix or matrices بچه دان
matrix or matrices قالب
matrix or matrices قرارگاه گوهر
matrix or matrices شکم
matrix or matrices رحم
matrix or matrices زهدان
matrix or matrices تخمدان
progressive تصاعدی
progressive پیش رونده
progressive مترقی
progressive ترقی خواه
progressive تصاعدی جلو رونده
progressive پیشرو
progressive تدریجی
progressive مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
advanced Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
advanced پروتکلهای IBM که امکان اتصال Peer-to-Peer را بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA فراهم می کنند که LU هم نامیده می شوند
advanced پیشرفته
advanced ترقی کرده پیش افتاده
advanced جلوافتاده
advanced پیشرفته
advanced عالی
advanced برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
advanced روش ذخیره سازی داده روی دیسک سخت که سریع تر و کاراتراز RLL است
advanced سیستم نرم افزاری
advanced یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
advanced که به سیستم عامل اجازه میدهد سخت افزارهای مناسب را خودکار تشخیص دهد
advanced جلویی مقدم
advanced بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
advanced course دوره عالی
progressive education ازمون پیشرو
progressive paralysis فلج تدریجی
progressive ratio نسبت تصاعدی
progressive rebate تخفیف تصاعدی
progressive tax مالیات تصاعدی
progressive rebate تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
progressive resistance مقاومت فزاینده
progressive chess شطرنج سریع
progressive taxation مالیات تصاعدی
progressive wave موج پخش شونده
progressive relaxation ارمیدگی تدریجی
present progressive حال استمراری
progressive cookery پخت تدریجی غذای یکان
progressive burning سوختن تدریجی خرج
progressive burning سوزش تدریجی
present progressive ماضی قریب استمراری
progressive assambly نصب تدریجی
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
advanced basic بیسیک پیشرفته
advanced capitalism سرمایه داری پیشرفته
advanced countries کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
advanced ignition اوانس احتراق
advanced level پیشرفته
advanced level پایه مهارت عالی در سطح عالی
advanced pawn پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
advanced rigging ملوانی پیشرفته
advanced timing ادوانس
advanced pawn پیاده پیش رفته
advanced work استحکامات اصلی ساختمان
progressive income tax مالیات بر درامد تصاعدی
progressive tax system نظام مالیات تصاعدی
advanced unit training اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
advanced individual training اموزش تکمیلی انفرادی
Advanced Technology Attachment واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
Advanced Technology Attachment حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
Advanced Technology Attachment واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
Advanced Technology Attachment مگابایت دار ثانیه دارد
advanced fleet anchorage لنگرگاه مقدم ناوگان
The date of the meeting has been advanced. تاریخ جلسه جلو افتاده است
Advanced Technology Attachment خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
advanced landing field پایگاه هوایی مقدم
advanced landing field پایگاه فرود مقدم
test امتحان محک
test محک زدن
u test ازمون یو
test معاینه کردن
test ازمایش کردن
test شهادت گواهی بازرسی کردن
t test ازمون تی
test امتحان کردن
self test خودازمایی
self test ازمایش خودکار
f test ازمون اف
test محک
test معیار
test value نمره ازمون
test ازمایش کردن امتحان
test امتحان
test ازمودن کردن
test course مسافت ازمایش
test تست کردن ازمایش
test قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
x o test ازمون ضربدر و دایره
z test ازمون " زی "
test محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test تست
test تست
test امتحان
test آزمایش
test آزمون
test اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
to do a test امتحان کتبی نوشتن
test بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
test اختیار
test اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
sampling test ازمون نمونهای
rivet test ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
lucas test ازمایش لوکاس
shearing test ازمون برشی
subjective test ازمون غیرعینی
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
rorschach test ازمون رورشاخ
saliva test ازمایش بزاق دهان اسب
shear test ازمایش برشی
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
mantoux test ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
self administering test خودازما
flight test ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
manikin test ازمون ادمک سازی
low test اندک
standardized test ازمون میزان شده
sign test ازمون علامتها
similarities test ازمون شباهتها
slump test ازمایش فرو نشستن
smoke test بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
sorting test ازمون دسته بندی
spinning test تست ویژگیهای چرخش هواپیما
spiral test ازمون مارپیچ
spot test ازمایش فوری
shop test ازمایش کارگاهی
marginal test ازمون مرزی
szondi test ازمون زوندی
matching test ازمون جور کردن
system test ازمون سیستم
substitution test ازمون جانشین سازی
stripping test ازمایش زدودگی
stripping test ازمایش زدودن
stilling test ازمون استیلینگ
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
low test دارای خاصیت فراری
repeated test ازمون دوباره
post test پس ازمون
personality test ازمون شخصیت
performance test ازمون عملی
performance test ازمون عملکردی
oseretsky test ازمون اوزرتسکی
ordering test ازمون رده بندی
oral test ازمون شفاهی
opposites test ازمون کلمات متضاد
one tailed test ازمون یک دامنه
one sided test ازمون یکسویه
omnibus test ازمون مختلط
non destructive test ازمایش بدون خرابی
occupational test ازمون شغلی
objective test ازمون عینی
nonverbal test ازمون غیرکلامی
nonlanguage test ازمون غیر کلامی
power test ازمون قدرت
myokinetic test ازمون جنبش عضلانی
sedimentation test ازمایش تهنشینی
recognition test ازمون بازشناسی
recall test ازمون یاداوری
reasoning test ازمون استدلال
rattler test ازمایش تردی
rattler test ازمایش تورق
random test ازمایش پیشامدی
random test ازمایش نامنظم
put to test امتحان کردن
put to test ازمودن
puncture test ازمایش قدرت نارسانایی
proverbs test ازمون ضرب المثلها
preliminary test ازمایش مقدماتی
mental test ازمون روانی
psychological test ازمون روانی
mosaic test ازمون موزائیکها
matching test ازمون همتایابی
tapping test ازمون ضربه زدن
test routine روال ازماینده
test wise ازمون اشنا
to put to the test ازمودن
to put to the test محک زدن
tollen's test ازمون تولن
torsion test ازمایش پیچش
triaxial test ازمون سه اسهای
triaxial test ازمایش سه بعدی
troop test ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
Turing test بررسی هوشمند بودن کامپیوتر
turing's test ازمایش تورینگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com