Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
aerial target aquisition
هدف یابی هوایی
Other Matches
target aquisition
سیستم تجسس هدف
target aquisition
سیستم هدف یابی
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
aerial
آنتن هوایی رادیو
aerial
آنتن هوایی
aerial
پاس به جلو
aerial
آنتن
aerial
هوایی
t aerial
آنتن
aerial pickets
شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا
aerial mast
دکل انتن
aerial switch
کلید انتن
aerial mine
مین آنتن دار
aerial navigation
ناوبری هوایی
aerial navigation
هوا نوردی
aerial observation
دیدبانی هوایی
aerial perspective
نمای هوایی
aerial photography
عکاسی هوائی
aerial pickets
پیکه هوایی
aerial port
لنگرگاه هوایی
aerial platform
سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
aerial platform
سکوی مخصوص بارریزی هوایی
aerial pickets
گشت هوایی
aerial port
باراندازی هوایی
aerial radar
رادار هوایی
built in aerial
آنتن دستگاهی
aerial photogrammetry
فتوگرامتری هوایی
aerial archaeology
باستان شناسی هوایی
harp aerial
آنتن باد بزنی
zigzag aerial
انتن دندانه ارهای
high aerial
آنتن مرتفع
image aerial
آنتن تصویر
t type aerial
آنتن
broadside aerial
تشعشع کننده عرضی
aerial ladder
نردبان چرخان
[مخصوص ماشین آتش نشانی]
aerial reconnaissance
شناسایی هوایی
aerial ropeway
خط هوایی ترن برقی
aerial supply
تدارکات از راه هوا
aerial supply
آماد از راه هوا
aerial supply
آماد هوایی
aerial survey
نقشه براری هوائی
aerial survey
نقشه برداری هوایی
aerial switching
کلیدزنی انتن
aerial photograph
عکس هوائی
aerial burst
ترکش هوایی
aerial photogrammetry
فتوگرامتری هوائی
aerial antenna
آنتن
aerial burst
انفجار هوایی
aerial cartwheel
مارپیچ همراه با پرش وچرخش
aerial cartwheel
چرخ فلک بی دست
aerial circuit
آنتن هوایی
aerial delivery
پرتاب هوایی
aerial map
عکس هوائی
aerial delivery
پرتاب از راه هوا
aerial line
خط هوایی
magnet core aerial
آنتن با هسته آهنربایی
omni directional aerial
آنتنی که در هر راستایی عمل میکند
aerial ladder truck
ماشین آتشنشانی
direction finding aerial
انتن جهت یابی
high freqyency aerial
آنتن امواج بلند
aerial port squadron
گردان بارانداز هوایی
aerial port squadron
گردان عملیات بارانداز هوایی
aerial fire support
پشتیبانی اتش هوایی
aerial field artillery
توپخانه محمول هوایی
The pigeous peched on the television aerial .
کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
target
اماج
target
تخته هدف
target
نقطه برداشت یا قرائت
target
سپر
target
هدف
target
نشان
target
هدف گیری کردن
target
تیر نشانه
target
هدف مشخص
on target
بالای اماج زمان روی هدف
on target
روی هدف
known target
هدف شناخته شده یا مشخص
known target
هدف معلوم
target
سیبل
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
حد و مرز
target
سینه حریف
target
دیسکی که روی آن فایل کپی میشود
target
نشانگاه
target
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
target
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
target
حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
target
هدف فرود هدف شمشیرباز
target
هدفی که می خواهید به آن برسید
target
گل
target
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
target
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
target price
قیمت موردنظر
target pattern
شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
target point
تیر نوک تیز
target profit
سود مورد نظر
target of opportunity
هدف انی
target overlay
کالک اماج
target overlay
کالک هدفها
target pattern
شکل قرار گرفتن هدف
target price
قیمت مورد نظر
target of opportunity
هدف ناگهانی
target materials
مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
target language
زبان هدف
target dossiers
پرونده هدفها
target dossiers
پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
target echo
علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
target folders
پوشههای پرونده هدف پوشه اطلاعات هدف
target grid
شبکه هدف
target grid
مختصات هدف
target indications
عناصر هدف
target indications
اطلاعات مربوط به هدف
target indicator
شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
target list
لیست هدفها
target list
لیست اماجها
target market
بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
target diving
شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
target profit
سود مطلوب
target program
برنامه مقصود
time over target
زمان رسیدن روی هدف زمانی که هواپیما روی هدف می رسد
transient target
هدف متحرک
target-oriented
<adj.>
هدف گرا
transient target
هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
target language
زبان مقصود
triplane target
هدف کش زیرابی
target areas
ناحیههدف
soft target
هدفبدوندفاع
To hit the target.
بهدف خوردن
target-oriented
<adj.>
هدف دار
target-oriented
<adj.>
مقصد گرا
time on target
زره
time on target
اتش زمان روی هدف
target program
برنامه هدف
target programm
برنامه هدف
target range
برد هدف
target range
مسافت هدف میدان تیر مشقی
target rifle
تفنگ مشقی
target rifle
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
target round
یک دور تیراندازی با تیر وکمان
target routine
روال هدف
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
target system
سیستم هدفها
target system
سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
thermal target
هوای گرم بالارونده برای بالون
time on target
زمان روی هدف
target disk
دیسک مقصود
area target
هدف منطقهای
lost target
تیر خطا
opportunity target
هدف ناگهانی
opportunity target
هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
pinpoint target
هدف نقطهای
pinpoint target
هدف دقیق تعیین شده
planned target
هدف طرح ریزی شده
planned target
اماج طرح ریزی شده هدف پیش بینی شده
point target
هدف کوچک
point target
اماج نقطهای
record as target
اماج را ثبت کنید
record as target
ثبت کردن بعنوان هدف
record as target
ثبت اماج
scheduled target
اماج طبق برنامه
linear target
هدفهای درخط
linear target
هدفهای خطی
off target hit
ضربه بی ارزش شمشیرباز
area target
اماج منطقهای
auxiliary target
هدف کمکی
auxiliary target
نقطه کمکی
crossing target
هدف متحرک
crossing target
هدفهای متحرک عرضی
demolition target
هدف تخریب
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
disappearing target
هدف ناپدید شونده
disappearing target
هدف غایب شونده هدف ناپایدار
crossing target
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
phantom target
جعبه بازاوا
fleeting target
هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
fresh target
هدف جدید
silhouette target
ادمک
silhouette target
هدف مصنوعی هیولای هدف
silhouette target
سایه هدف
target behavior
رفتار اماج
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
target bow
کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
target cap
گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
target designation
روش انتخاب هدف
target designation
سیستن انتخاب هدف
target captain
عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
target description
شرح هدف
target chart
نقشه هدفهای بمباران هوایی
target computer
کامپیوتر هدف
target date
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
target description
خصوصیات هدف
target description
شرح مشخصات هدف
target audience
افراد مورد نظر
target audience
گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
strategic target
هدف مهم نظامی
target allocation
واگذاری هدف
target allocation
سهمیه بندی هدف
target angle
زاویه هدف
target archery
مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com