Dictiornary-Farsi | agricultural labor productivity | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 158 (8 milliseconds)

English	Persian
agricultural labor productivity	بهره دهی کارگر کشاورزی


Other Matches

labor productivity	بازدهی نیروی کار
labor productivity	بهره دهی نیروی کار قدرت تولیدنیروی کار
agricultural	فلاحتی
agricultural	زراعتی
agricultural	کشاورزی
agricultural implements	ادوات فلاحتی
agricultural implements	الات کشاورزی
agricultural cooperatives	تعاونیهای کشاورزی
agricultural fluctuations	نوسانهای کشاورزی
agricultural economics	اقتصاد کشاورزی
agricultural credit	اعتبار کشاورزی
agricultural revolution	انقلاب کشاورزی
agricultural investigation	تجسسات کشاورزی
agricultural pollution	الودگی کشاورزی
agricultural sector	بخش کشاورزی
Agricultural Order	سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
agricultural mechanization	ماشینی کردن کشاورزی
agricultural planning	برنامه ریزی کشاورزی
agricultural projects	طرحهای کشاورزی
agricultural products	محصولات کشاورزی
agricultural price policy	سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
agricultural extension services	خدمات ترویج کشاورزی
agricultural support policy	سیاست حمایت از کشاورزی
food and agricultural organization	از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
food and agricultural organization	سازمان خواروبار وکشاورزی
productivity	فراورش
productivity	حاصلخیزی باروری
productivity	بازدهی
productivity	بهره وری
productivity	باراوری
productivity	قابلیت تولید
productivity	سودمندی
productivity	قدرت تولید بازدهی
productivity	فراورندگی
productivity	باروری
secondary productivity	فراوردگی دومین
per capita productivity	بهره وری سرانه
net productivity	تولید خالص
marginal productivity	بهره وری نهائی
factor productivity	بازدهی عوامل
marginal productivity	بازدهی نهائی
margin productivity	حد بهره وری تولید
low productivity	بازده پائین
low productivity	تولید کم
margin productivity	نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
primary productivity	فراوردگی نخستین
factor productivity	بهره دهی عوامل
average productivity	بهره دهی متوسط
average productivity	بازدهی متوسط
rate of productivity increase	نرخ افزایش بازدهی
total factor productivity	تفاوت بین رشد داده ها و ستاده ها
marginal productivity theory of	نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
total factor productivity	بازدهی کل عوامل
diminishing marginal productivity	بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
decreasing marginal productivity	بهره وری نهائی نزولی
marginal productivity theory of	distribution
labor	رنج
labor	زحمت کوشش
labor	درد زایمان
labor	کارگر عمله
labor	حزب کارگر
labor using	کاربر
labor	کار
labor	تقلاکردن
labor	نیروی کارگری
labor	کوشش کردن
labor	نیروی انسانی
labor	زحمت کشیدن
labor shortage	کمبود نیروی کار
labor unions	اتحادیه کارگران
labor theory of value	نظریه ارزش کار
labor union	اتحادیه کارگران
labor theory of value	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
labor theory of value	تئوری ارزش کار
labor turnover	نقل و انتقال کارگری
labor slowdown	کندی کار
labor service	اداره کار
labor service	اتحادیه کارگران
labor pain	درد زایمان
labor party	حزب کارگر
labor power	توان نیروی کار
labor relations	روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
labor saving	کاراندوز
labor service	سازمان کار
labor unions	اتحادیه کارگری
nonproductive labor	کار غیر مولد
nonproductive labor	کار بی حاصل
out flow of labor	خروج نیروی کار
quantity of labor	مقدار کار
unskilled labor	نیروی کار ساده
labor union	اتحادیه کارگری
supply of labor	عرضه کار
labor union	سندیکای کارگری
underutilization of labor	کم بهره گیری از کارگر
unskilled labor	نیروی کارغیر ماهر غیر متخصص
unskilled labor	کارگر غیرماهر
labor of love <idiom>	انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
labor unions	سندیکای کارگری
labor organization	سازمان کارگری
labor movement	نهضت کارگری
cheap labor	کار ارزان
inflow of labor	جریان ورود کارگر
labor agreement	موافقتنامه کار
labor agreement	قرارداد کار
labor augmenting	کارافزا
labor boycott	تحریم کار
labor boycott	دست از کارکشیدن
labor camp	اردوگاه کار
hours of labor	ساعات کار
hard labor	اعمال شاقه
cheap labor	نیروی کار ارزان قیمت
division of labor	تقسیم کار
embodied labor	کار مجسم
exploitation of labor	استثمار کارگر
exploitation of labor	بهره کشی کارگر
forced labor	کار اجباری
forced labor	بیگاری
labor contract	قرارداد کار
labor cost	هزینه کار
labor market	بازار کار
labor intensity	کاربری
labor mobility	تحرک نیروی کار
labor intensive	کارطلب
labor movement	جنبش کارگری
mobility of labor	تحرک نیروی کار
labor laws	قوانین کار
labor intensive	کاربر
labor income	درامدهای کار
labor intensity	کارطلبی
labor economics	اقتصاد کار
labor force	نیروی کار
child labor laws	قوانین کار کودکان
ratio of capital to labor	نسبت سرمایه به کار
dual labor market	بازار کار دوگانه
total labor force	کل نیروی کار
unit cost of labor	هزینه واحد کار
labor participation rate	نرخ مشارکت نیروی کار
to labor [American English]	در کار رنج بردن [زحمت کشیدن ]
women labor force	نیروی کار زنان
value of marginal product of labor	ارزش تولید نهائی کار
labor intensive production	تولید کاربر
marginal disutility of labor	عدم رضایت نهائی کار نارضامندی نهائی کار
labor intensive goods	کالاهای کاربر
capital labor ratio	نسبت سرمایه به کار
international division of labor	تقسیم کار بین المللی
labor saving techinque	فن کاراندوز
labor saving devices	ابزارهای کاراندوز
rural labor force	نیروی کار روستائی
active labor force	نیروی کار فعال
labor rich country	کشور با نیروی کار فراوان
horizontal labor mobility	تحرک افقی کارگر
labor capital ratio	نسبت کار به سرمایه
labor augmenting tednological progress	پیشرفت تکنولوژی کارافزا
Ministry of Labor and Social Affairs .	وزارت کار ؟ امور اجتماعی
marginal physical product of labor	محصول فیزیکی نهائی کار
Department of labor [American English]	اداره کار