English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (5 milliseconds)
English Persian
air cartographic camera دوربین عکس برداری هوایی
Other Matches
cartographic وابسته به نقشه کشی
in camera غیر علنی
camera [اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
camera دوربین یا جعبه عکاسی
camera دوربین
observation camera دوربین امنیتی
Polaroid camera نوعیدوربینمخصوصگرفتنعکسفوری
cine camera دوربینفیلمبرداری
view camera دوربیننما
underwater camera دوربینزیرآبی
still video camera دوربیننمایشثابت
stereoscopic camera دوربینبرجستهبین
disposable camera دوربینبازاری
disc camera صفحهدوربین
camera viewfinder دوربیننمایاب
camera screw پیچدوربین
camera platform سکویدوربین
camera dolly پایهدوربین
surveillance camera دوربین امنیتی
camera lucida [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
CCTV camera دوربین مدار بسته
CCTV camera دوربین امنیتی
surveillance camera دوربین نظارت
security camera دوربین نظارت
observation camera دوربین نظارت
CCTV camera دوربین نظارت
surveillance camera دوربین مدار بسته
security camera دوربین مدار بسته
observation camera دوربین مدار بسته
security camera دوربین امنیتی
camera body بدنهدوربین
camera back قسمتهایپشتیدوربین
camera nadir محورلولایی دوربین عکاسی
sitting in camera جلسه خصوصی دادگاه
panoramic camera دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
miniature camera دوربین تصاویر کوچک
miniature camera دوربین مینیاتوری
in camera proceedings دادرسی غیر علنی
electron camera دوربین الکترونی
camera obscura تاریک خانه
color camera دوربین رنگی
camera window دریچه دیافراگم دوربین
camera obscura اطاقک تاریک جعبه عکاسی
camera tube دوربین تلویزیونی
camera nadir خط لولای دوربین
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera magazine کاست فیلم دوربین
camera axis محور دوربین عکاسی
camera-shy کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
camera-shy بیزار از دوربین
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
box camera دوربین قوطی
box camera دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
camera lucida دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
sound camera دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
sitting in camera جلسه غیر علنی
camera cycling rate نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
closed-circuit camera دوربین نظارت
air survey camera دوربین عکسبرداری هوایی
closed-circuit camera دوربین امنیتی
closed-circuit camera دوربین مدار بسته
camera ready copy کپی اماده تکثیر
television camera tube دوربین تلویزیونی
camera control technician متخصصفنیکنترلدوربین
camera control unit مرکزکنترلدوربین
camera platform lock محلقفلدوربینبهپایه
colour television camera صفحهرنگیدوربین
camera control area محلتنظیمدوربین
Polaroid0 Land camera دوربینزمینیپولاروید
image camera tube لامپ تصویر میانی دوربین
continuous strip camera دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
cross section of a reflex camera قسمتعرضیبازتابتلسکوپ
single-lens reflex camera دوربینبازتابتکلنزی
twin-lens reflex camera لنزدوتاییانعکاسدوربین
lighting/camera control area سطحکنترلدوربینروشنایی
single-lens reflex (SLR) camera دوربینتکلنزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com