English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
air control radar رادارکنترلهوایی
Search result with all words
air traffic control radar system راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
fire control radar رادار کنترل اتش
Other Matches
radar دستگاه رادار
radar رادار
radar scope صفحه رادار
radar scope صفحه دید رادار
radar scan تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
radar scan مراقبت بوسیله رادار
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar ranging میدان رادار
radar ranging تنظیم تیر به وسیله رادار
weather radar رادارآبوهوا
radar trapping اختلال رادار
radar quardship دیدبانی بارادار
radar screen صفحه تصویر رادار
radar screen indicator position plain :syn display radar
radar silence خاموش کردن موقتی رادارها
warning radar رادار هشدار دهنده
surveillance radar رادار تجسس هدف
surveillance radar رادار مراقبتی
radar beam پرتو رادار
search radar رادار تجسسی
radar trapping اختلال پیدا کردن رادار
aerial radar رادار هوایی
radar mast دکلرادار
radar reflector انعکاسرادار
acquisition radar رادار اکتشاف هدف
acquisition radar رادار هدفیاب
acquisition radar رادار هدفیابی
radar unit مرکزرادار
radar tracking تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar trace علامت رادار
radar silence سکوت راداری
radar quardship نگهبانی رادار
radar prediction بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
radar alimeter فرازیاب رادار
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
radar comouflage استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
radar clutter منطقه پوشیده از دید رادار
radar clutter منطقه کور رادار
radar boresight تطابق خط دید رادار
radar trap وسیلهسرعتسنجموتور
radar boresight محوریابی رادار
radar echo علایم روی صفحه رادار
doppler radar رادار دوپلر
doppler radar رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
doppler radar رادار داپلر
radar beacon راهنمای رادار
radar beacon برج مراقبت رادار
radar beacon برج دیدبانی رادار
radar antenna انتن دار
radar altitude ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
radar altimetry ارتفاع سنجی به وسیله رادار
radar countermeasures اقدامات ضد رادار
radar netting تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
radar prediction کسب اطلاعات به وسیله رادار
radar mile زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
radar measurement اندازه گیری رادار
radar man متصدی رادار
radar location موقعیت رادار
radar engineering مهندسی رادار
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
radar installation تاسیسات رادار
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
radar equipment تجهیزات رادار
radar network شبکه ی رادار
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
radar danning ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
radar countermeasures پیش گیریهای ضد رادار
radar operator متصدی رادار
sidelooking airborne radar رادارجانبی
radar range mark فاصله یاب راداری
directional radar prediction تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
target detection radar رادارحمایتکنندههدف
sidelooking airborne radar رادار جانبی
sidelooking airborne radar رادارجانبی نصب شده روی هواپیما
sidelooking airborne radar رادار با دید جانبی
radar picket cap هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
air search radar رادارردیابهوایی
surface surveillance radar رادارمراقبسطحی
anti-radar missile گلولهموشکضدرادار
battery integration end radar display equipment
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
control فرمان
self control قوه خودداری
self control کف نفس
self control مسک نفس
self control خودداری
to keep under control تحت نظارت نگه داشتن
control مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control کنترل کردن مهار کردن
control مهار
control نظارت
control کنترل
control کاربری
control کنترل بازبینی
control توپزن دقیق
control نظارت و ممیزی کردن
control اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control واپاد
control بازدید
control بازرسی نظارت جلوگیری
control اختیار
control کنترل کردن فرمان
control بازرسی کردن
control نظارت کردن
control بازرسی
control نظارت کردن تنظیم کردن
control کنترل کردن
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
self-control خودگردانی
self-control خویشتنداری
I cant help it. It is beyond my control. دست خودم نیست
self-control خودداری
net control کنترل شبکه
net control ایستگاه کنترل شبکه
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
motor control کنترل حرکتی
numerical control کنترل عددی
monetary control نظارت پولی
movement control کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
exchange control نظارت ارز
engagement control کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
erosion control جلوگیری از فرسایش
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
error control کنترل خطا
esi control control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
electronic control فرمان الکترونیکی
exchange control کنترل ارز
monetary control کنترل پولی
electronic control کنترل الکترونیکی
organization control کنترل سازمانی
output control تنظیم انرژی خروجی
peaking control نافم اوج دهندگی
phase control تنظیم با تغییر فاز
phase control پیچ فاز
pitch control کنترل گام ملخ
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
pitch control کنترل سیستم مرکب درهلیکوپتر
decentralized control کنترل غیر تمرکزی
delusion of control هذیان کنترل شدگی
ground control دستگاه کنترل کننده زمینی
electronic control تنظیم الکترونیکی
electric control کنترل الکتریکی
government control کنترل دولتی
disaster control روش مقابله با سوانح و بلایا
disaster control روش کنترل سوانح
direct control کنترل مستقیم
digital control کنترل دیجیتالی
position control پیچ مرکز گذار
flight control سیستم کنترل هواپیماها
ground control کنترل زمینی
fire control کنترل یا هدایت اتش
fire control دستگاه کنترل اتش توپخانه
hold control نافم همزمانی
horizontal control کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
hue control پیچ فام
shading control پیچ فام
ignition control کنترل احتراق
image control کنترل تصویر
fire control کنترل اتش
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
indirect control کنترل غیرمستقیم
fire control سیستم کنترل اتش
fire control جلوگیری از اتش سوزی
grid control کنترل شبکه
government control نظارت دولتی
flood control سیل بندی
flow control کنترل جریان
flight control کنترل پرواز
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
fiscal control کنترل مالی
fly control برج کنترل
fly control قسمت کنترل پرواز
fiscal control نظارت مالی
focusing control تنظیم تمرکز
forms control کنترل فرم ها
framing control پیچ تنظیم تصویر
frequency control کنترل فرکانس
geodetic control نقاط کنترل ژئودزی
geodetic control نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
input control کنترل ورودی
intensity control پیچ رنگ
field control کنترل میدان
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
load control تنظیم با بار خارجی
loop control کنترل حلقه زنی
magnetci control کنترل فرمان مغناطیسی
manpower control کنترل نیروی انسانی
external control کنترل خارجی
experimental control کنترل ازمایشی
exchange control کنترل ارزی
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
manual control کنترل دستی
material control کنترل مواد
minor control کنترل ضعیف
minor control کنترل کم
fighter control کنترل شکاریها
fighter control کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
intensity control کنترل شدت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com