English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
air traffic control radar system راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
Other Matches
fire control radar رادار کنترل اتش
air control radar رادارکنترلهوایی
traffic control کنترل عبور و مرور
traffic control کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
traffic control کنترل ترافیک
air traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
air-traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
air traffic control clearance اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
control system سیستم کنترل
control system سیستم فرمان
indirect control system سیستم کنترل غیرمستقیم
feedback control system سیستم کنترل فیدبک
cable control system سیستم کنترل کابلی
input output control system سیستم کنترل ورودی-خروجی
laminar control flow system سیستم کنترل جریان خطی یالایهای
radar دستگاه رادار
radar رادار
radar quardship نگهبانی رادار
radar quardship دیدبانی بارادار
radar ranging تنظیم تیر به وسیله رادار
radar ranging میدان رادار
radar comouflage استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
radar clutter منطقه پوشیده از دید رادار
radar clutter منطقه کور رادار
doppler radar رادار داپلر
doppler radar رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
doppler radar رادار دوپلر
acquisition radar رادار اکتشاف هدف
radar beacon برج مراقبت رادار
radar beacon راهنمای رادار
warning radar رادار هشدار دهنده
radar beam پرتو رادار
radar boresight محوریابی رادار
radar boresight تطابق خط دید رادار
radar unit مرکزرادار
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
radar prediction کسب اطلاعات به وسیله رادار
radar danning ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
radar echo علایم روی صفحه رادار
radar engineering مهندسی رادار
radar equipment تجهیزات رادار
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
radar installation تاسیسات رادار
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
radar location موقعیت رادار
radar man متصدی رادار
radar measurement اندازه گیری رادار
radar mile زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
radar netting تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
radar network شبکه ی رادار
radar operator متصدی رادار
radar countermeasures اقدامات ضد رادار
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
radar countermeasures پیش گیریهای ضد رادار
radar trap وسیلهسرعتسنجموتور
radar scope صفحه رادار
radar scope صفحه دید رادار
acquisition radar رادار هدفیابی
acquisition radar رادار هدفیاب
radar silence سکوت راداری
search radar رادار تجسسی
radar silence خاموش کردن موقتی رادارها
radar screen indicator position plain :syn display radar
radar screen صفحه تصویر رادار
aerial radar رادار هوایی
radar prediction بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
weather radar رادارآبوهوا
surveillance radar رادار مراقبتی
surveillance radar رادار تجسس هدف
radar scan تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
radar scan مراقبت بوسیله رادار
radar altitude ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
radar alimeter فرازیاب رادار
radar reflector انعکاسرادار
radar antenna انتن دار
radar trapping اختلال پیدا کردن رادار
radar trapping اختلال رادار
radar tracking تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar altimetry ارتفاع سنجی به وسیله رادار
radar mast دکلرادار
radar beacon برج دیدبانی رادار
radar trace علامت رادار
directional radar prediction تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
air search radar رادارردیابهوایی
radar range mark فاصله یاب راداری
target detection radar رادارحمایتکنندههدف
anti-radar missile گلولهموشکضدرادار
surface surveillance radar رادارمراقبسطحی
sidelooking airborne radar رادار با دید جانبی
sidelooking airborne radar رادارجانبی نصب شده روی هواپیما
radar picket cap هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
sidelooking airborne radar رادار جانبی
sidelooking airborne radar رادارجانبی
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
battery integration end radar display equipment
two-way traffic محلعبوردوطرفه
through traffic عبور یکسره
through traffic شد امد ترانزیتی
through traffic ترافیک ترانزیتی
through traffic امد و رفت ترانزیتی
traffic رفت و امد
traffic امد و رفت
traffic تجارت هدایت شده
traffic انتقال دریانوردی
traffic حرکت سیر
traffic نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic گذشتن
traffic مخابره
traffic امد وشدکردن
traffic نقل
traffic تردد کردن
traffic تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffic اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
traffic امد و شد
traffic عبور و مرور
traffic ترافیک
traffic امد و شد حمل و نقل
traffic رفت و امد وسایل نقلیه
traffic شد وامد
traffic امد وشد رفت وامد
traffic تجمع مدافعان
traffic تجارت
traffic تجارت غیرقانونی
traffic عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffic داد وستدارتباط کسب
traffic داده پیام دریافتی
traffic مبادله کالا
traffic کالا
one-way traffic عبوریکطرفه
The traffic is heavy. ترافیک سنگین است.
traffic court دادگاه تخلفات رانندگی
traffic density تراکم امد و شد
gyratory traffic شد امدچرخشی
gyratory traffic امد و شد چرخنده
to open something to [the] traffic چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
traffic density سنگینی شد امد
traffic congestion راهبندان سنگین
traffic density فشار امد وشد
generated traffic شد امد ایجادی
traffic density شدت عبور و مرور
traffic density تراکم عبور و مرور
traffic density تکاشف عبور و مرور
traffic cut گره شد امد
traffic cut تقاطع دو جریان عبور و مرور
traffic court دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
to be closed to [all] traffic برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
to regulate the traffic [جریان] ترافیک را کنترل کرن
traffic court دادگاه عبور و مرور
airfield traffic عبورو مرور در فرودگاه
air traffic رفت و آمد هواپیمایی
telecommunication traffic ترافیک مخابرات
telephone traffic ترافیک تلفنی
Is there a road with little traffic? آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
Is there a road with little traffic? آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
motor traffic رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
motor traffic رفت و امداتومبیلها
heavy traffic ترافیک سنگین
telecommunication traffic ترافیک ارتباطات
local traffic رفت و امد محلی
inbound traffic مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
bus traffic رفت و امد اتوبوسها
bus traffic عبور و مرور اتوبوسها
traffic designer نقشه کش رفت و امد
induced traffic ترافیک القایی
inbound traffic مسیر خارج از کشور
dense traffic ترافیک سنگین
merging traffic ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
tidal traffic امد و شد ناقرینه
tidal traffic شد امدنابرابر
emerging traffic جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
traffic lanes خطترافیک
There is heavy traffic. ترافیک سنگین است.
incoming traffic جاده وسایل که می آیند
stop-and-go traffic ترافیک سپر به سپر
traffic flow کشش ترافیک
traffic warden فردیکهمفمورکنترلنحوهپارکاتومبیلهااست
traffic jam ترافیکوراهبندانسنگین
outgoing traffic جاده به راستای بیرونی
airfield traffic عبور و مرور فرودگاه
traffic release ساعت عبور ازاد خودروها
traffic signal علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic signal چراغ راهنمایی
to direct traffic through ترافیک را از طریق...هدایت کردن
road traffic رفت و امد خیابان
street traffic ترافیک [جاده]
road traffic ترافیک جاده ترافیک خیابان
traffic island بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
traffic intensity شدت عبور و مرور
road traffic امد وشد خیابان
traffic signal نشانه روشن
street traffic رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
merging traffic ترافیکخیابانفرعیاتوبان
traffic sign علامت عبور و مرور
traffic sign تابلو نشانه گذاری
traffic sign تابلو علایم
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
traffic lane یک خط جاده برای یک مسیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com