English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English Persian
airfield traffic عبور و مرور فرودگاه
airfield traffic عبورو مرور در فرودگاه
Other Matches
airfield فرودگاه
alternative airfield فرودگاه فرعی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
recovery airfield فرودگاه مخصوص فروداضطراری هواپیماهافرودگاه یدکی
traffic تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffic نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic داده پیام دریافتی
traffic مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffic اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
one-way traffic عبوریکطرفه
traffic تجارت غیرقانونی
two-way traffic محلعبوردوطرفه
through traffic ترافیک ترانزیتی
through traffic امد و رفت ترانزیتی
through traffic شد امد ترانزیتی
through traffic عبور یکسره
traffic امد و شد حمل و نقل
traffic تجارت هدایت شده
traffic ترافیک
traffic تردد کردن
traffic رفت و امد
traffic عبور و مرور
traffic امد و رفت
traffic مخابره
traffic کالا
traffic داد وستدارتباط کسب
traffic عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic امد وشد رفت وامد
traffic شد وامد
traffic امد و شد
traffic تجارت
traffic مبادله کالا
traffic گذشتن
traffic تجمع مدافعان
traffic نقل
traffic رفت و امد وسایل نقلیه
traffic حرکت سیر
traffic انتقال دریانوردی
traffic امد وشدکردن
merging traffic ترافیکخیابانفرعیاتوبان
traffic circles دایرهی یک طرفه
traffic circle دایرهی یک طرفه
traffic lanes خطترافیک
air traffic رفت و آمد هواپیمایی
traffic warden فردیکهمفمورکنترلنحوهپارکاتومبیلهااست
Is there a road with little traffic? آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
Is there a road with little traffic? آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
traffic designer نقشه کش رفت و امد
transit traffic عبور ترانزیتی
traffic sign علامت عبور و مرور
traffic sign تابلو نشانه گذاری
traffic sign لوحه نشانه گذاری
traffic sign تابلو علایم
traffic release ساعت عبور ازاد خودروها
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
traffic peak تیزه شد امد
traffic peak حداکثر عبور و مرور
traffic signal علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic signal چراغ راهنمایی
traffic volume بار شد و امد
traffic volume حجم امد و شد
traffic stud گلمیخ چهارگوش
traffic stud سنگ راه
traffic stream جریان رفت و امد
traffic stream جریان امد و شد
traffic signal نشانه روشن
traffic paint خط کشی راه
heavy traffic ترافیک سنگین
to be closed to [all] traffic برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
to regulate the traffic [جریان] ترافیک را کنترل کرن
moving traffic ترافیک در حال حرکت
turning traffic ترافیک پیچ دار
street traffic رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
street traffic ترافیک [جاده]
to direct traffic through ترافیک را از طریق...هدایت کردن
traffic lane یک خط جاده برای یک مسیر
to open something to [the] traffic چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
The traffic is heavy. ترافیک سنگین است.
dense traffic ترافیک سنگین
stop-and-go traffic ترافیک سپر به سپر
traffic congestion راهبندان سنگین
outgoing traffic جاده به راستای بیرونی
incoming traffic جاده وسایل که می آیند
merging traffic ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
emerging traffic جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
There is heavy traffic. ترافیک سنگین است.
traffic lane خط شد امد
traffic light چراغ راهنمایی
inbound traffic مسیر خارج از کشور
induced traffic ترافیک القایی
local traffic رفت و امد محلی
motor traffic رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
motor traffic رفت و امداتومبیلها
public traffic رفت و امد همگانی
railway traffic امد و شد راه اهن
railway traffic عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
road traffic رفت و امد خیابان
road traffic ترافیک جاده ترافیک خیابان
road traffic امد وشد خیابان
telecommunication traffic ترافیک ارتباطات
inbound traffic مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
gyratory traffic شد امدچرخشی
traffic lights چراغ راهنمایی
bus traffic عبور و مرور اتوبوسها
bus traffic رفت و امد اتوبوسها
container traffic تراکم حمل و نقل کانتینرها
density of traffic تراکم رفت و امد
density of traffic تراکم ترافیک
density of traffic پر پشتی امد و شد
eligible traffic عبور و مرور مجاز
eligible traffic حد عبورمجاز مسیرها
freight traffic رفت و امد بار
generated traffic شد امد ایجادی
gyratory traffic امد و شد چرخنده
telecommunication traffic ترافیک مخابرات
telephone traffic ترافیک تلفنی
traffic induit ترافیک القایی
traffic cut تقاطع دو جریان عبور و مرور
traffic cut گره شد امد
traffic density سنگینی شد امد
traffic density تکاشف عبور و مرور
traffic density تراکم عبور و مرور
traffic density شدت عبور و مرور
traffic density تراکم امد و شد
traffic density فشار امد وشد
traffic island بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
traffic density پرپشتی شد امد
traffic flow کشش ترافیک
traffic flow کشش عبور ومرور
traffic intensity شدت عبور و مرور
traffic induit شد امد القایی
traffic court دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
traffic lane مسیر عبور و مرور
traffic jam ترافیکوراهبندانسنگین
tidal traffic امد و شد ناقرینه
tidal traffic شد امدنابرابر
traffic control کنترل عبور و مرور
traffic control کنترل ترافیک
traffic control کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
traffic court دادگاه تخلفات رانندگی
traffic court دادگاه عبور و مرور
broken traffic line خط چین برای امد و شد
broken traffic line خط گسسته برای امد و شد
rush-hour traffic ساعت شلوغی ترافیک
commercial road traffic ترافیک جاده تجاری
to regulate the flow of traffic [جریان] ترافیک را کنترل کرن
goods traffic [British E] رفت و آمد بار
goods traffic [British E] حمل و نقل بار
rush-hour traffic وقت شلوغ رفت و آمد
air-traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
traffic on public roads ترافیک [جاده]
air traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
traffic on public roads رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
air traffic section قسمت کنترل عبور و مرورهوایی
airport traffic area منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
continuous traffic line خط پر امد و شد
a low-traffic road خیابان کم رفت و آمد
daylight traffic line خط منع ایاب ذهاب روزانه
domestic air traffic خطوط هوایی داخلی
domestic air traffic رفت وامد هواپیماهای داخلی
high speed traffic ترافیک سریع
high speed traffic رفت و امدسریع
high speed traffic امد شد سریع
telephone traffic recorder ثبات ترافیک
piggy back traffic حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
traffic signals ahead چراغراهنمایپیشرواست
road traffic offences جرائم راهنمایی و رانندگی
continuous traffic line خط پیوسته امد و شد
to block [hold up] (the) traffic جلوی رفت و آمد را گرفتن
to obstruct [tie up] (the) traffic رفت و آمد را سد کردن
to block [hold up] (the) traffic ترافیک را نگه داشتن
to obstruct [tie up] (the) traffic مانع ترافیک شدن
to bring traffic to a standstill ترافیک را متوقف کردن
average daily traffic [ADT] متوسط ترافیک روزانه
Turn left at the traffic lights. از چراغ راهنمایی به دست چپ بپیچید.
domestic intercity freight traffic حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
in the case of traffic jam [congestion] هنگام راهبندان سنگین
single lane [file] traffic ترافیک تک خطی
air traffic control clearance اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
air traffic regulation and identificatio سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
to shift freight traffic from road to rail حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
to divert [British E] / detour [American E] [the] traffic منحرف کردن ترافیک
air traffic control radar system راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
bumper-to-bumper traffic ترافیک سپر به سپر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com