English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
English Persian
alarm bell زنگ
alarm bell خطر
Other Matches
alarm اژیر خطر
alarm اژیر
alarm هشدار
alarm اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarm الارم
alarm زنگ خطر
alarm زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarm هراسان کردن مضطرب کردن
alarm : از خطراگاهانیدن
alarm : هشدار اگاهی از خطر
alarm اعلان خطر اخطار
alarm شیپور حاضرباش اشوب
alarm هراس
alarm بیم و وحشت ساعت زنگی
audible alarm اعلان خطر سمعی
gas alarm اژیر گازی
general alarm اژیر اعلام خطر عمومی
to give the alarm اگاهی دادن
to give the alarm اخطارکردن
sound alarm اعلام صدا
burglar alarm دزدگیر
sound an alarm زنگ خطر را به صدا در آوردن
false alarm هشدارواعلام خطردروغین
chemical alarm اعلام خطر شیمیایی
alarm clocks ساعت شماطهای
fire alarm اژیر اتش نشانی
alarm reaction واکنش هشدار
alarm calls فریادهای هشدار
alarm push دکمه اژیر
alarm box جعبه الارم
alarm box اژیر
alarm clock ساعت شماطهای
audible alarm اژیر
alarm signal علامت اژیر خطر
alarm threshold setting دکمهسرحدتنظیم
fire alarm telegraph تلگراف اتش سوزی
extention alarm push جعبه انشعاب اژیر
bomb alarm system سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
alarm threshold display button دکمهنمایشسرحدهشدار
to book [order] an alarm call بگذارید کسی با تلفن شما را بیدار کند
The bell goes at 9 . ساعت 9 زنگ می خورد ( می زنند )
bell زنگ
bell 0 فرم استاندارد انتقال توسط تلفن با سرعت 003 بیت درثانیه یا کمتر
bell زنگ زنگوله
bell زنگ در پایان هر روند بوکس
bell دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
bell زنگ اویختن به
bell a شکل استاندارد انتقال داده توسط تلفن با سرعت 0021بیت در ثانیه
bell ناقوس
passing bell زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
pull the bell زنگ را بزنید
bell bottoms شلواردمپاگشاد
pull the bell ریسمان زنگ رابکشید
silver bell درخت لعل
sleigh bell زنگوله سورتمه
swimming bell اندام شنا
swing bell اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
to bell the cat زین برگرگ نهادن
bell brace دکمهسکوت
bell roof سقفناقوسی
bell-roof بام شیپوری
bell-flower حلقه گل
bell-gable ناقوس خانه
bell-cote ناقوس خانه
bell-chamber [اتاقی با یک یا چند ناقوس بزرگ در قاب]
bell-cast [لبه ی برجسته بام]
bell-conopy [سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
bell-arch قوس منحنی
muzzle bell شعله پوش شیپوری
ring a bell <idiom> یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
bell-cage [ساختار نگهدارنده ناقوس در ناقوس خانه]
The name rings at bell. لین اسم به گوشم آشناست
bell-metal مفرغ
bell-ringing بهصدادرآوردنناقوسکلیسا
bell-bottomed شلوارپاچهگشاد
bell push دکمهزنگدرخانه
bell-tower برج بلند
passing bell ناقوس مرگ
bell wether سردسته
bell wether پیش اهنگ
bell wether پیش اهنگ گله گوسفندزنگوله دار
bell book دفتر ثبت دستورات موتور
bell character کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
bell transformer ترانسفورماتور زنگ اخبار
bell tower برج ناقوس
bell tent چادر قلندری
bell socket تبدیلی
bell conveyor دستگاهی که مخلوط بتن را ازروی نوار به محل بتن ریزی حمل میکند
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
bell mouthed دهن گشاد
bell metal ترکیب مس و قلع
bell metal مفرغ
bell gear چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
bell glass مردنگی
bell lap زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
bell wire سیم زنگ اخبار
bell's bund دیوار هدایت کننده اب
bell's palsy فلج بل
muzzle bell دافع دهانه شیپوری لوله توپ
electric bell زنگ اخبار
magneto bell زنگ اخبار جریان متناوب
lutine bell زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
lutine bell زنگ کشتی لوتین
heath bell گل خلنگ
hare bell سنبل کوهی
glss bell مردنگی
bell lap اخرین دور مسابقه
blue bell گزارش جنایت
blue bell گزارش بدرفتاری
diving bell الت غواصی
door bell زنگ درخانه
dumb bell میله اهنی دوسرگلوله داربرای ورزش
bell book دفتر موتورخانه
level crossing bell زنگخطعبور
bell adjustment inventory پرسشنامه سازگاری بل
Bell compatible modem مودمی که طبق استاندارد AT & T کار میکند
bell and hopper arrangement ترتیب قیف و مخروط
Somebody is ringing the door bell. یکنفر دارد زنگ دررامی زند
i heard the bell ring زنگ را شنیدم که صدا کرد صدای زنگ را شنیدم
bell shaped curve منحنی زنگوله شکل
give the bell a ring زنگ رابرنید
bell shaped magnet اهنربای زنگ شتری
bell ringing transformer مبدل زنگ اخبار
bell magendie law قانون بل- ماژندی
single stroke bell زنگ تک ضربه
The child of ones old age is a bell hung from ones. <proverb> بجه سر پیرى زنگوله تابوت است .
bell type distributing gear زنگ کوره بلند
bell type annealing furnace کوره التهابی نوع مسدود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com