English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
English Persian
alarm clocks ساعت شماطهای
Other Matches
clocks خط علامت روی دیسک یا نوار که حاوی داده درباره محل نوک خواندن است
clocks سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clocks مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clocks ماشینی که زمان را نشان میدهد
clocks مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clocks ساعت
clocks ساعت ها
clocks زمان ها
clocks تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
clocks باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clocks زمان سنج
clocks تپش زمان سنجی ساعت
clocks سنجیدن باساعت
clocks ساعت ورزشگاه
clocks زمانگیری
clocks سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
clocks ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clocks دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clocks وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
grandfather clocks ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
cuckoo clocks ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
alarm زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarm زنگ خطر
alarm الارم
alarm اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarm هراس
alarm : از خطراگاهانیدن
alarm شیپور حاضرباش اشوب
alarm اعلان خطر اخطار
alarm : هشدار اگاهی از خطر
alarm هراسان کردن مضطرب کردن
alarm اژیر
alarm هشدار
alarm اژیر خطر
alarm بیم و وحشت ساعت زنگی
to give the alarm اخطارکردن
sound alarm اعلام صدا
burglar alarm دزدگیر
false alarm هشدارواعلام خطردروغین
sound an alarm زنگ خطر را به صدا در آوردن
fire alarm اژیر اتش نشانی
alarm clock ساعت شماطهای
to give the alarm اگاهی دادن
general alarm اژیر اعلام خطر عمومی
alarm bell زنگ
alarm bell خطر
alarm box جعبه الارم
alarm box اژیر
alarm calls فریادهای هشدار
alarm push دکمه اژیر
alarm reaction واکنش هشدار
alarm signal علامت اژیر خطر
audible alarm اژیر
gas alarm اژیر گازی
audible alarm اعلان خطر سمعی
chemical alarm اعلام خطر شیمیایی
fire alarm telegraph تلگراف اتش سوزی
extention alarm push جعبه انشعاب اژیر
alarm threshold setting دکمهسرحدتنظیم
bomb alarm system سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
to book [order] an alarm call بگذارید کسی با تلفن شما را بیدار کند
alarm threshold display button دکمهنمایشسرحدهشدار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com