Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
alarm threshold setting	دکمهسرحدتنظیم
Other Matches
alarm threshold display button	دکمهنمایشسرحدهشدار
threshold	سرحد
threshold	استانه
threshold	سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshold value	ارزش استانهای
threshold value	مقدار استانه
threshold	استانه در
threshold	استانه مانند استانهای
threshold	نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold	استانه چارچوب
lower threshold	استانه پایین
landing threshold	نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing threshold	استانه فرود اب خاکی
hearing threshold	استانه شنوایی
differential threshold	استانه افتراقی
arousal threshold	استانه انگیختگی
absolute threshold	آستانه مطلق
reaction threshold	استانه واکنش
luminescence threshold	استانه لومینسانس
threshold of luminescence	استانه لومینسانس
nuisance threshold	استانه زیانبخشی
two point threshold	استانه دو نقطهای
threshold wavelength	طول موج استانه
threshold voltage	ولتاژ استانه
threshold voltage	اختلاف سطح استانهای
threshold logic	منطق استانهای
threshold gate	دریچه استانهای
threshold function	تابع استانهای
threshold frequency	بسامد استانه
response threshold	استانه پاسخ
threshold element	عنصر استانهای
terminal threshold	استانه پایانی
spatial threshold	استانه فضایی
sill=threshold	استانه
threshold limit values	استانه مقدارهای حدی
runway threshold markings	خطحدنهاییهواپیما
alarm	: هشدار اگاهی از خطر
alarm	اعلان خطر اخطار
alarm	شیپور حاضرباش اشوب
alarm	زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarm	زنگ خطر
alarm	الارم
alarm	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarm	اژیر خطر
alarm	هشدار
alarm	اژیر
alarm	هراسان کردن مضطرب کردن
alarm	: از خطراگاهانیدن
alarm	بیم و وحشت ساعت زنگی
alarm	هراس
alarm box	جعبه الارم
alarm reaction	واکنش هشدار
alarm push	دکمه اژیر
alarm calls	فریادهای هشدار
alarm box	اژیر
to give the alarm	اخطارکردن
to give the alarm	اگاهی دادن
alarm bell	خطر
alarm clock	ساعت شماطهای
alarm clocks	ساعت شماطهای
fire alarm	اژیر اتش نشانی
alarm bell	زنگ
alarm signal	علامت اژیر خطر
sound alarm	اعلام صدا
burglar alarm	دزدگیر
gas alarm	اژیر گازی
general alarm	اژیر اعلام خطر عمومی
chemical alarm	اعلام خطر شیمیایی
sound an alarm	زنگ خطر را به صدا در آوردن
audible alarm	اعلان خطر سمعی
audible alarm	اژیر
false alarm	هشدارواعلام خطردروغین
fire alarm telegraph	تلگراف اتش سوزی
extention alarm push	جعبه انشعاب اژیر
bomb alarm system	سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
to book [order] an alarm call	بگذارید کسی با تلفن شما را بیدار کند
setting	محیط
setting	زمینه
setting	وضع فاهر
setting up	مصمم
setting up	سمت
setting up	قرارگرفته
setting up	واقع شده
setting	کار گذاری
setting	صحنه واقعه
setting	قرارگاه
setting up	لجوج دقیق
setting up	روشن
setting	جای نگین قرارگاه
setting	مقام
setting	نشاندن
setting up	جهت
setting	افزودن به وقت بازی
setting	کلاف
setting	گیرش صحنه پردازی
setting	نصب
setting up	دست
setting up	دستگاه
setting up	دسته
setting out	میخکوبی
setting out	پیاده کردن مسیر
setting out	پیاده کردن نقشه
setting up	یکدست
setting up	دوره مجموعه
setting	خودگیری
setting	شدت مجاز
setting	اهنگ
setting up	طعمه ها
setting up	اغازکردن
setting up	چیدن دستگاه
setting up	سری
setting up	سوار کردن جاانداختن
setting up	نشاندن کارگذاشتن
setting up	چیدن
setting up	نصب کردن
setting up	دوره
setting up	گروه
setting up	قرار دادن
setting up	مستقرشدن
setting up	اماده کردن
setting up	وادر کردن
setting up	وسیله حاضر بکار تنظیم شده
setting up	اماده
setting up	سمت جریان اب
setting up	امایه
setting up	حمله کردن
setting up	مجموعه
setting up	قراردادن
setting up	گذاردن
setting up	تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند
setting up	ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
setting up	نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
setting up	معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
setting up	نهادن مرتب کردن
setting up	1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up	نشاندن
setting up	بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up	مقدار دادن به یک بیت
setting up	تعداد موضوعات مربوطه
to setting into shape	سروصورت گرفتن
to setting into shape	درست شدن
setting time	[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
heat setting	تثبیت گرمائی
visible setting	غروب مرئی
heat setting	ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
jet-setting	اجتماعیازمردم ثروتمندکهدائماشهریبهشهردیگرمسافرتمیکند
step setting	مراحلتنظیم
default setting	تنظیمات از پیش تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
tab setting	میزمخلوطکن
display setting	تنظیمصفحهنمایش
closeness setting	محیطدقت
setting indicator	شاخصتنظیم
default setting	تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
pre-setting	از پیش تنظیم کردن
wing setting	نصب بال
place setting	وسایل میز غذاخوری
fine setting	تنظیم دقیق
pitch setting	تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
coarse setting	تنظیمات دقیق دوربین یازاویه یاب بستن تنظیمات جزیی به زاویه یاب
setting basin	حوضچه رسوب
setting free	ازاد کردن برده
setting on fire	حرق
setting on fire	اتش زدن عمدی
setting ring	حلقه تنظیم
setting ring	حلقه تنظیم کننده
setting ring	حلقه استقرار یا ثبات
parameter setting	پارامتر نشانی
altimeter setting	تنظیم ارتفاع سنج
fine setting	تنظیم میکرومتری
default setting	تنظیم پیش فرض یا قراردادی
fuze setting	زمان ماسوره
fuze setting	بستن زمان به ماسوره تنظیم ماسوره
setting point	نقطه انجماد
gft setting	عناصر خط کش تیر
gft setting	عناصرمجهز کردن خط کش تیر
caliper setting	تنظیم پرگار
setting free	عتق
setting time	مدت گرفتن ملات
setting time	زمان گیرش
slow setting	کند گیر
spark setting	تنظیم جرقه
setting time	زمان سفت شدن سیمان
the setting of a gem	سوار کردن یا کار گذاشتن یانشاندن گوهری
the setting of the sun	غروب کردن خورشید
the sun is near setting	افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
theoretical setting	غروب نظری
bone setting	شکسته بندی
place setting	برای یک نفر مقام پشت میز
type setting	حروف چینی
setting up apparatus	دستگاه سوار کردن
hot setting adhesive	چسبنده گرم
heliacal setting of a star	افول نمودارستاره پیش ازخورشید
right ascension setting scale	ورقهجایگاهصعودسمتراست
declination setting scale	پوستهجایگاهنزول
tail setting angle	زاویه نصب دم
iron at high setting	درجهبالادراتو
shutter speed setting	دستگاهسنجشسرعت
paper advance setting	جایگاه پیشرفته ورق
final setting time	مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
iron at medium setting	درجهمیانیدراتو

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com