Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English
Persian
alcohol-free beer
آبجوی بدون الکل
[غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beer
ماءالشعیر
[غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beer
ماشعیر
[غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beer
کوشاب
[غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beer
کشکاب
[غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beer
جوآب
[غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beer
آبجوی حلال
[غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beer
ماء مبارک
[غذا و آشپزخانه]
Other Matches
alcohol-free
<adj.>
بدون الکل
alcohol-free beverages
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
alcohol-free drinks
نوشیدنی های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
alcohol-free drinks
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beverages
نوشیدنی های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
beer
آبجو
beer
ماالشعیر
beer
ابجو نوشیدن
beer
ابجو
root beer
مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
ginger beer
نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
non-alcoholic beer
آبجوی حلال
[غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beer
جوآب
[غذا و آشپزخانه]
near beer
[American]
جوآب
[غذا و آشپزخانه]
near beer
[American]
ماء مبارک
[غذا و آشپزخانه]
beer money
پول چایی
beer brewing
ابجوسازی
beer money
پول ابجو
beer on draught
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
beer moustache
رد آبجو روی لب بالایی
beer's law
قانون بیر
draught beer
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
non-alcoholic beer
ماء مبارک
[غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beer
کشکاب
[غذا و آشپزخانه]
near beer
[American]
آبجوی بدون الکل
[غذا و آشپزخانه]
herb beer
ابجوی که ازگیاه وعلف بسازند
near beer
[American]
آبجوی حلال
[غذا و آشپزخانه]
beer belly
چاقیمفرط بعلتمصرفآبجو
beer glass
لیوانآبجو
small beer
ابجو پست وکم الکل
small beer
چیز بی اهمیت
lager beer
یکجورابجوکم مایه که اصل ان ازالمان است
non-alcoholic beer
آبجوی بدون الکل
[غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beer
کوشاب
[غذا و آشپزخانه]
near beer
[American]
کوشاب
[غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beer
ماشعیر
[غذا و آشپزخانه]
near beer
[American]
ماءالشعیر
[غذا و آشپزخانه]
near beer
[American]
ماشعیر
[غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beer
ماءالشعیر
[غذا و آشپزخانه]
near beer
[American]
کشکاب
[غذا و آشپزخانه]
He swigged the beer in four gulps.
او
[مرد]
آبجو را با چهار تا جرعه طولانی قورت داد.
I'll have a beer with a rum chaser.
لطفا یک آبجو و بعد یک عرق رم که گلویم را صاف کند.
alcohol
هرنوع مشروبات الکلی
alcohol
الکل
bouger lambert beer law
قانون بوگر- لامبرت- بیر
methyl alcohol
الکل متیلیک
wood alcohol
الکل چوب
wood alcohol
الکل چوب متانول
wood alcohol
الکل متانول
pure alcohol
الکلخالص
anhydrous alcohol
الکل مطلق
absolute alcohol
الکل مطلق
trihydric alcohol
الکل چندعاملی
acetylenic alcohol
الکل استیلنی
alcohol column
ستونالکل
methyl alcohol
متیل الکل
methyle alcohol
الکل متیلیک
amyl alcohol
الکل امیلیک
alcohol thermometer
دماسنج الکلی
alcohol lamp
چراغ الکلی
alcohol burner
چراغ الکلی
alcohol bulb
حبابالکل
water/alcohol
آب
water/alcohol
الکل
polyhydric alcohol
پلی هیدریک الکل
secondary alcohol
الکل نوع دوم
primary alcohol
الکل 1 درجه
primary alcohol
الکل نوع اول
ethyl alcohol
الکل اتیل دار
ethyl alcohol
الکل اتیلیک
ethyl alcohol
الکل معمولی
secondary alcohol
الکل 2 درجه
grain alcohol
الکل خالص
dihydric alcohol
دیول
dihydric alcohol
الکل دوعاملی
dihydric alcohol
دی هیدرولیک الکل
trihydric alcohol
تری هیدریک الکل
polyvinyl alcohol
پلی وینیل الکل
polyhydroxcy alcohol
الکل چند عاملی
tertiary alcohol
الکل نوع سوم
tertiary alcohol
الکل 3 درجه
denatured alcohol
الکل تقلیبی
monohydric alcohol
مونوهیدریک الکل
acetylene alcohol
الکل استیلنی
absolute ethyl alcohol
اتیل الکل مطلق
The sharp smell of alcohol
بوی تند وتیز الکل
free
مجانی
free
بازیگر ازاد
free
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
حرکت قایق در جلو باد
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
free
ازادکردن
free
بخشودن
free
تحویل
free-for-all
مسابقه بین این اسبها
free
فاقد
free
ترخیص کردن میدانی
free
اختیاری مختار
free
مستقل
i did that of my own free will
به میل خود
having free will
فاعل مختار
free
رایگان سخاوتمندانه
You are free to go now.
اکنون آزادید بروید.
having free will
ازادکار
free
روا
free
مجاز منفصل
free
رها
free
بطور مجانی ازادکردن
free
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free
جایز
free for all
زدوخوردهمگانی
free will
اراده ازاد
free for all
داد وبیداد
free
ازاد
free will
ازادی اراده
free will
اختیاری
free will
طیب خاطر
free
<adj.>
دست و دلباز
free will
اختیار
free-for-all
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
i did that of my own free will
این کار را کردم
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
موجود در دیسک یا حافظه
free
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
مطلق
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
heart free
ازاد ازقید عشق
free spoken
بی پرده
mean free path
مسافت ازاد میانگین
leave someone free to
مخیر گذاشتن کسی
guns free
توپها اتش باختیار
running free
بادبانی با باد پاشنه
obsolescence free
دستگاه متروک
heart free
مبرا از عشق
running free
خلاص کار کردن
post free
بدون نیاز به تمبر زدن
mean free path
مسافت ازاد متوسط
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
sailing free
باد ازاد
free zone
منطقه ازاد تجاری
free recall
یاداوری ازاد
free spoken
بی محابا
free spokenness
رک گویی
free spokenness
ساده گویی
free spool
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream
جریان ازاد
free support
تکیه گاه ازاد
free surface
سطح اب ازاد
free surface
مخازن ازاد اب
free surface
سطح ازاد
free swimming
شناور
free swimming
قادر به شنا
free spoken
ساده گو
free spoken
رک گو
free spillweir
سرریز ازاد
free redical
بنیان ازاد
free rocket
موشک ازاد
free rocket
موشک غیر هدایت شونده
free rotation
چرخش ازاد
free safety
مدافع در منطقه ضعف
free sample
نمونه مجانی
free silver
مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space
فضای ازاد
free space
فضای خالی
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker
وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers
ازاد فکران
free vortex
گرداب ازاد
free tower
برج پرش ازاد
free WAIS
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheel
حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling
بازی بدون نقشه قبلی
free wheeling
حالت خلاصی
free wheeling
خلاصی
free with ones money
ولخرج
free world
جهان ازاد
free world
کشورهای غیرکمونیست
free zone
منطقه ازاد
free volume
حجم ازاد
free verse
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free turbine
توربین ازاد
free thinkers
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking
ازادی از قیود مذهب
free thought
وارستگی از مذهب
free thought
ازادی فکر لامذهب
free throw
پنالتی
free throw
پرتاب ازاد
free throw
پاس بدون مانع
free throw
پرتاب بدون مانع برای یار
free tower
برج ازاد
free trader
تجارت ازاد
free trader
بدون گمرک
free zone
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free shipping
<adj.>
ارسال رایگان
postage-free
<adj.>
ارسال رایگان
free shipping
<adj.>
حمل رایگان
postage-free
<adj.>
حمل رایگان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com