Total search result: 203 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
all weather air station |
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی |
|
|
Search result with all words |
|
weather station |
ایستگاه هوا شناسی |
weather station |
ایستگاه هواشناسی |
Other Matches |
|
weather |
هواشناسی |
weather |
اب و هوا |
weather |
جو |
weather |
به سمت باد |
under the weather <idiom> |
ناخوش بودن |
weather |
هوا |
weather |
تغییر فصل |
weather |
اب و هوا باد دادن |
weather |
تحمل یابرگزارکردن |
weather |
جوی |
weather |
اوضاع جوی |
to weather something |
چیزی را در معرض [ آب و] هوا گذاشتن |
under the weather |
درسختی یابدبختی |
all weather |
همه هوایی |
weather |
در معرض هواگذاشتن |
Weather you like it or not. |
چه بخواهی چه نخواهی |
weather forecasts |
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی |
broken weather |
هوای بی قرار |
weather worn |
تحت تاثیر هوا در امده |
weather radar |
رادارآبوهوا |
weather wise |
مطلع |
to grumble about the weather |
مورد هوا گله کردن |
weather intelligence |
اطلاعات هواشناسی |
weather side |
سمت بادگیر |
all weather fighter |
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد |
weather permitting |
اگر هوا بگذارد |
all weather fighter |
هواپیمای همه هوایی |
weather forecast |
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی |
all weather hood |
کلاهک مخصوص هوا |
present weather |
هوایکنونی |
aviation weather |
مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود |
weather wise |
وارد بجریانات روز |
weather map |
نقشه هواشناسی |
weather forecaster |
هواشناس |
weather deck |
عرشه باز |
weather proof |
محفوظ از اثرهوا هوا نخور |
fair-weather |
درخورهوای صاف |
fair-weather |
نیم راه |
fair-weather |
بی وفا |
fair-weather |
خوب هنگام هوای صاف |
adverse weather |
هوای نامساعد |
weather stained |
هوا خورده ورنگ پریده |
weather observation |
مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی |
weather observation |
مشاهدات جوی |
weather moulding |
ابریز |
weather moulding |
سنگی که اب باران راردمیکند |
weather stations |
ایستگاه هواشناسی |
weather stations |
ایستگاه هوا شناسی |
weather wise |
هوا شناس |
weather-vane |
الت بادنما |
heavy weather |
هوای خراب |
foul weather |
هوای نامساعد |
foul weather |
هوای خراب |
fair weather |
نیم راه |
fair weather |
بی وفا |
fair weather |
مناسب برای |
heavy weather |
هوای طوفانی |
how fine is the weather |
چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است |
how fine the weather is |
چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است |
weather-vanes |
الت بادنما |
queen's weather |
هوای باز |
queen's weather |
جای افتابی |
queen's weather |
افتاب |
proof weather |
هوا پایدار |
oh what a nasty weather |
چه هوای کثیفی است |
oh what a nasty weather |
اه |
inclement weather |
هوای بسیار سرد یا طوفانی |
fair weather |
دارای هوای صاف |
to weather something in winter |
چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن |
weather deck |
عرشه بدون سقف کشتی |
weather deck |
پل باز |
weather glass |
هواسنج میزان الهوا |
weather helm |
تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا |
weather vane |
الت بادنما |
muddy weather |
هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود [هوا و فضا] |
weather helm |
سکان سمت باد |
weather code |
پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی |
weather cock |
باد نما ادم دمدمی مزاج |
weather beaten |
در اثر اب و هوا فاسد یازمخت شده |
weather beaten |
افتاب زده |
elements of weather |
عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی |
weather board |
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن |
weather board |
تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند |
weather bound |
ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب |
weather bureau |
اداره هواشناسی |
weather central |
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی |
the weather inclines to fair |
هوا میخواهد باز شود هوادارد باز میشود |
It is foul weather today . |
امروز هوا خیلی گند است |
present state of weather |
وضعهوایکنونی |
we made heavy weather of it |
انرا خیلی سخت دیدیم |
The sun is all the more welcome. In this cold weather. |
دراین هوای سرد آفتاب می چسبد |
fair-weather friend |
آدم بی وفا |
fair-weather friend |
رفیق نیمه راهه |
feel a bit under the weather <idiom> |
[یک کم احساس مریضی کردن] |
fair-weather friend <idiom> |
شخصی که تنها دوست است |
Beautiful music ( weather ) . |
موسیقی ( هوای ) قشنگ |
It is splendid weather for swimming. |
این هوا برای شنا جان میدهد |
Today's weather is mild by comparison. |
در مقایسه هوای امروز ملایم است. |
station |
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه |
station |
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند |
station |
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند |
station |
یا مقصد استفاده میشود |
station |
رتبه |
sub station |
پست فرعی |
station |
موقعیت اجتماعی وضع |
station |
توقفگاه نظامیان وامثال ان |
station |
ایستگاه اتوبوس وغیره |
way station |
ایستگاه رله مخابراتی |
way station |
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی |
station |
پست |
station |
محل |
station |
پاسگاه |
station |
محل ماموریت |
station |
مستقرکردن |
station |
استقرار یافتن |
station |
پایگاه |
station |
درپست معینی گذاردن |
station |
مقام مستقرکردن |
way station |
ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن |
station |
مرکز |
station |
جا درحال سکون |
station |
جایگاه |
on station |
رسیدن به هدف |
Where is the station? |
ایستگاه کجاست؟ |
on station |
روی هدف |
on station |
پروازهواپیما بالای هدف |
Is the next station ... ? |
آیا ایستگاه بعدی ... است؟ |
station |
ایستگاه |
station |
سکون پاتوق |
station |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
station |
وقفه |
on station |
اماده باش بالای هدف |
station complement |
پرسنل خدماتی پایگاه |
station house |
ایستگاه کلانتری |
station house |
مرکزکلانتری |
reference station |
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی |
reception station |
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها |
reception station |
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام |
station house |
ایستگاه راه اهن |
station keeping |
در خط نگهداشتن ناو |
station list |
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه |
station log |
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی |
station log |
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی |
relay station |
ایستگاه رله |
shunting station |
ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو |
regulating station |
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها |
serivce station |
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه |
repeater station |
مرکز تقویت کننده |
remote station |
ایستگاه راه دور |
remote station |
ایستگاه دوردست |
slave station |
ایستگاه فرعی |
station bill |
جدول محلها |
station break |
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی |
station car |
اتومبیل استیشن |
station complement |
پرسنل ثابت یک پایگاه |
remote station |
ایستگاه دور دست |
relay station |
ایستگاه واسطه |
reading station |
ایستگاه خواندن |
station number |
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما |
railway station |
ایستگاه قطار |
polling station |
حوزهرایگیری |
coach station |
پارکینگوایستگاهدرشکه |
underground station |
ایستگاهزیرزمینی |
wireless station |
فرستنده |
wireless station |
ایستگاه بی سیم |
transmitting station |
ایستگاهارسال |
work station |
محل کار |
tracking station |
ایستگاه ردیابی |
goods station |
ایستگاهکالاهایتجارتی |
intercom station |
ایستگاهداخلی |
train station |
ایستگاهقطار |
passenger station |
ایستگاهمسافرین |
station platform |
سکویایستگاه |
station model |
مدلهواشناسی |
receiving station |
ایستگاهدریافت |
To the railway station |
به طرف ایستگاه راه آهن |
Where's the railway station? |
ایستگاه راه آهن کجاست؟ |
station time |
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز |
subscriber's station |
مرکز مشترک |
survey station |
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری |
telephone station |
جایگاه تلفن |
telephone station |
تلفن خانه |
tide station |
ایستگاه جزر و مد |
to station oneself |
جا گرفتن |
to station oneself |
مقیم شدن |
transfer station |
محل انتقال افراد |
transfer station |
محل اعزام افراد |
transit station |
ایستگاه عبوری راه اهن |
traverse station |
ایستگاه پیمایش |
triangulation station |
ایستگاه مثلث بندی |
local station |
ایستگاهکانونی |
station bar |
رستوران ایستگاه راه آهن |
station circle |
چرخههواشناسی |
station entrance |
ورودیایستگاه |
railway station |
ایستگاه راه اهن |
courier station |
مقرر پیک |
camera station |
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین |
broadcasting station |
ایستگاه رادیویی فرستنده |
broadcasting station |
ایستگاه رادیو |
broadcast station |
ایستگاه فرستنده |