English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English Persian
all weather fighter هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
all weather fighter هواپیمای همه هوایی
Other Matches
fighter بوکسور
fighter هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighter جنگنده
fighter جنگنده مشت باز
fighter جنگ کننده
fighter رزمنده
fighter هواپیمای جنگنده
club fighter بوکسور باشگاهی
day fighter هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
fighter bomber شکاری- بمب افکن
freedom fighter گروههایبراندازوضدرژیم
prize-fighter بوکسور مشتزن
fire fighter آتش نشان [شغل]
fighter control کنترل شکاریها
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
fighter cover پوشش هواپیماهای جنگنده
sweep fighter هواپیمای اسکورت
fighter direction هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
fighter interceptor هواپیمای جنگنده رهگیر
fire fighter مامور اتش نشانی
fighter control کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fighter sweep تک هجومی جنگنده ها
fighter of a holy war مجاهد
weather هوا
Weather you like it or not. چه بخواهی چه نخواهی
under the weather <idiom> ناخوش بودن
under the weather درسختی یابدبختی
weather هواشناسی
weather جو
weather اوضاع جوی
weather تحمل یابرگزارکردن
weather در معرض هواگذاشتن
weather به سمت باد
weather اب و هوا
weather تغییر فصل
all weather همه هوایی
to weather something چیزی را در معرض [ آب و] هوا گذاشتن
weather اب و هوا باد دادن
weather جوی
weather helm سکان سمت باد
weather intelligence اطلاعات هواشناسی
weather map نقشه هواشناسی
weather moulding سنگی که اب باران راردمیکند
weather helm تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
weather glass هواسنج میزان الهوا
weather bound ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب
weather bureau اداره هواشناسی
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
weather cock باد نما ادم دمدمی مزاج
weather code پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
weather deck عرشه بدون سقف کشتی
weather deck عرشه باز
weather deck پل باز
weather moulding ابریز
weather observation مشاهدات جوی
weather forecaster هواشناس
weather radar رادارآبوهوا
present weather هوایکنونی
to grumble about the weather مورد هوا گله کردن
weather wise مطلع
weather wise وارد بجریانات روز
weather stained هوا خورده ورنگ پریده
weather side سمت بادگیر
weather worn تحت تاثیر هوا در امده
to weather something in winter چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
muddy weather هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود [هوا و فضا]
weather proof محفوظ از اثرهوا هوا نخور
weather permitting اگر هوا بگذارد
weather observation مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
weather wise هوا شناس
weather board تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather-vane الت بادنما
adverse weather هوای نامساعد
weather vane الت بادنما
all weather hood کلاهک مخصوص هوا
aviation weather مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
broken weather هوای بی قرار
elements of weather عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
fair weather دارای هوای صاف
fair weather مناسب برای
fair-weather درخورهوای صاف
fair-weather نیم راه
fair-weather بی وفا
weather-vanes الت بادنما
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather station ایستگاه هوا شناسی
weather station ایستگاه هواشناسی
weather stations ایستگاه هوا شناسی
weather stations ایستگاه هواشناسی
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
fair-weather خوب هنگام هوای صاف
fair weather بی وفا
fair weather نیم راه
oh what a nasty weather اه
oh what a nasty weather چه هوای کثیفی است
proof weather هوا پایدار
queen's weather افتاب
queen's weather جای افتابی
queen's weather هوای باز
weather beaten در اثر اب و هوا فاسد یازمخت شده
weather beaten افتاب زده
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
inclement weather هوای بسیار سرد یا طوفانی
how fine is the weather چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
how fine the weather is چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
foul weather هوای خراب
foul weather هوای نامساعد
heavy weather هوای خراب
heavy weather هوای طوفانی
feel a bit under the weather <idiom> [یک کم احساس مریضی کردن]
It is splendid weather for swimming. این هوا برای شنا جان میدهد
fair-weather friend رفیق نیمه راهه
fair-weather friend آدم بی وفا
we made heavy weather of it انرا خیلی سخت دیدیم
the weather inclines to fair هوا میخواهد باز شود هوادارد باز میشود
The sun is all the more welcome. In this cold weather. دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
Beautiful music ( weather ) . موسیقی ( هوای ) قشنگ
It is foul weather today . امروز هوا خیلی گند است
fair-weather friend <idiom> شخصی که تنها دوست است
all weather air station ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
present state of weather وضعهوایکنونی
Today's weather is mild by comparison. در مقایسه هوای امروز ملایم است.
I dont feel well. I feel under the weather. حالش طوری نیست که بتواند کار کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com