English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
alphabet code flag پرده مخابره حروف یا اعداد
Other Matches
alphabet code کد الفبایی
morse alphabet or code الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
alphabet مبادی
alphabet حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
alphabet الفبا
phonetic alphabet الفبای مکالماتی
phonetic alphabet الفبای صوتی
phonetic alphabet الفبای صوتی یا اوایی
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
manual alphabet الفبای انگشتی
telegraphic alphabet الفبای تلگراف
embossed alphabet الفبای برجسته
manual alphabet برای سخن گفتن با کران
Roman alphabet الفبای لاتین
telegraph alphabet الفبای تلگراف
finger alphabet الفبای انگشتی
deaf and dumb alphabet الفبای کروگنگ
flag علم
flag پژمرده کردن
flag بیرق
flag سست شدن
flag سنگفرش کردن پایین افتادن
flag باپرچم علامت دادن
flag پرچم دار کردن پرچم زدن به
flag جاده سنگ فرش
flag سنگ فرش
flag برگ شمشیری
flag پرچم
zero flag پرچم صفر
flag زنبق
flag دم انبوه وپشمالوی سگ
flag ازپا افتادن
flag پرچم افراشتن افراشتن
flag تخته سنگ
flag جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flag پرچم ساعت شطرنج
flag خسته شدن دونده دراخر مسابقه
flag 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flag ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
flag پرچم مخابره
flag نشانهای که محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag یک بیت در یک کلمه که برای پرچم یک عمل مشخص به کار می رود
flag ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flag فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
flag ثباتی که حاوی بیتهای پرچم و وضعیت CPU است
flag بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود
flag نشانه وقوع عدد نقلی ناشی از تفریق یا جمع
white flag پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
white flag پرچم سفید
yellow flag پرچم زرد بمعنای خطر درجلو
checkered flag پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
flag day روز پرچم
flag boat کرجی نشان دار
flag boat کرجی پرچم دار
square flag پرچممربع
rectangular flag پرچممستطیلی
flag bag کیف پرچم
parts of a flag اجزایپرچم
flag with Schwenkel پرچمبادنباله
flag shapes اشکالپرچم
centre flag پرچموسطی
black flag پرچمی که نشانی اعدام زندانی است
alphabetical flag پرچم الفبا
flag day هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
national flag پرچم ملی
numeral flag پرچم شمارهای
red flag پرچم قرمز اتومبیل رانی
control flag پرچم کنترل
control flag پرچم نشان دهنده دستورات
caution flag پرچم اعلام خطر
control flag پرچم کنترل فرامین
sign flag پرچم علامت
signal flag پرچم مخابراتی
post flag پرچم پادگانی
post flag پرچم میدان صبحگاه
so strike one's flag کشتی یادژی رابدشمن تسلیم کردن
so strike one's flag پرچم خودراخواباندن
corner flag پرچم کرنر
royal flag پرچم سلطنتی
beach flag پرچم مشخصه ساحلی
beach flag پرچم شاخص اسکله
flag officer دریابان
trade follows the flag تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
range flag پرچم میدان تیر
diver's flag پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
black flag پرچم دزدان دریایی
device flag پرچم دستگاه
blue flag پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
sword flag زنبق زرد
sweet flag اگیرترکی
protest flag پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
house flag پرچم شرکت
flag ship ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
flag ship کشتی پیشرو
flag semaphore سیستم مخابره با پرچم سیستم علایم پرچم
flag secretary منشی تیمسار
flag rank افسر بالاتر از سروان افسر ارشد
flag pole میله پرچم
flag officer تیمسار
flag officer امیر
flag officer افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
flag officer افسر پرچم
flag officer دریاسالار دریادار
flag officer افسر دریایی
flag lieutenant اجودان
flag ship ناو سر فرماندهی
flag station جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
interment flag پرچم احترام شهدا
guide flag پرچم هادی
guide flag پرچم راهنما
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
linesman flag پرچم خط نگهدار
garrison flag پرچم پادگانی
flag waver مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
flag waver اشوب کن
flag wagging پرچم جنبانی
flag wagging اشاره باپرچم
flag stop توقف
flag stop ایست
flag stones تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
flag lieutenant اجودان تیمسار
flag hoist بالا بردن پرچم
flag guard گارد پرچم
flag git ذره پرچم
flag feather شاه پر
flag discrimination مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
flag captain فرمانده ناو سرفرماندهی
flag byte لقمه پرچم
flag bridge پل پرچم
flag days روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
flag bridge پل تیمساران
flag football نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
flag guard نگهبان پرچم
flag hoist مخابره با پرچم
flag of convenience پرچم اسایش
flag-waving اهتزاز پرچم
flag-waving میهن پرستی بحد افراط وجنون
flag of convenience کشتی با پرچم غیر
flag waving اهتزاز پرچم
flag waving میهن پرستی بحد افراط وجنون
overflow flag bit بیت پرچم سرریز
A white flag is a sign ( token ) of surrender. پرچم سفید علامت تسلیم است
to be like waving a red flag in front of a bull [American] کسی را برافروختن
to be like waving a red flag in front of a bull [American] کسی را خشمگین کردن
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull. تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
M out of N code هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
op code code OPeration
code value ارزش رمز
op code رمزالعمل
M out of N code سیستم کدگذاری حاوی تشخیص خطا
op code رمز عمل
p code روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
op code بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
code شماره
code قانون قاعده مقرر
code نشانه قراردادی
code مجموعه قوانین
code علامت
code قانون
code تبدیل دستورات یا داده به فرم دیگر
code name اسمرمز
code برنامه دستورالعمل ها
code سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
code کتاب قانون قرارداد
code نظام نامه
code رمز
code رمزی کردن
code برنامه دستورالعملها
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
code کد
code رمز کردن
two out of five code رمز دو از پنج
criminal code قوانینمربوطبهمجرمینومجازات
dialling code پیششماره-کد
native code کد اصلی
non existent code رمزناموجود
unused code رمز بلا استفاده
code-named رمزشده
weighted code کد وزن دار
Murray code - بیت استفاده می کنند
usascii code رمز اسکی امریکایی
zip code کد پستی
weather code پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
mnemonic code کد یادمان
product code کدمحصول
mnemonic code رمز حفظی
code book کتابرمزگشا
to crack a code رمزی [گاوصندوق یا رایانه] را شکندن
marine code رمز
instruction code رمز دستورالعمل
instruction code کددستورالعمل
linear code رمز خطی
linear code برنامه بدون حلقه
lock code رمز قفل
lone of code خط کد
loop code کد حلقوی
identification code رمز معرف یکان
labour code قانون کار
area code کد سه رقمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com