English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
English Persian
alternate captain کاپیتان ذخیره
Other Matches
captain سروان
captain سردسته
captain ناخدا
captain سرکرده
captain فرمانده ناو
captain درجه ناخدا یکمی دریایی
captain فرمانده هواپیما
captain کاپیتان
captain a protest افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
captain of the forecastle سر گروه لنگر
captain of the top مسئول گروه کار
field captain کاپیتان تیم
captain's seat محلنشستنکاپیتان
captain's quarters کابینکاپیتان
target captain عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
sea captain فرمانده نیروی دریایی
sea captain ملاح بزرگ
hold captain متصدی انبار کشتی
he writes himself captain درنوشتن خودراسروان مینامد
gun captain رئیس توپ
captain of the port افسر انتظامات بندر
gun captain رئیس قبضه
group captain سرهنگ هوایی
flag captain فرمانده ناو سرفرماندهی
captain junior grade ناخدا دوم
alternate ذخیره
alternate یدکی
alternate مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
alternate مجموعه دوم از حروف خاص که روی صفحه کلید موجودند
alternate کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
alternate که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternate برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تعویض متناوب
alternate راه کار فرعی
alternate عوض وبدل
alternate متبادل
alternate یک درمیان
alternate بنوبت انجام دادن
alternate چندین بار
alternate متناوب کردن متناوب بودن
alternate یک درمیان امدن متناوب
alternate آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate aerodrome فرودگاه یدکی
alternate knot گره یک در میان (نوعی گره تقلبی)
two way alternate operation عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
alternate track شیار متناوب
alternate routing مسیریابی تغییرپذیر
alternate to touch نرمش کمر
alternate routing گزینش مسیر دیگر
alternate track شیار جایگزین
alternate track شیار تغییرپذیر
alternate track شیاراصلاح پذیر
alternate forms شکلهای جانشین
alternate position موضع فرعی
alternate position موضع یدکی
alternate aerodrome منطقه فرودیدکی
alternate routing مسیریابی اصلاح پذیر
alternate headquarters قرارگاه یدکی
Every other day . On alternate days . یکروز درمیان
alternate response test ازمون دو گزینهای
alternate water terminal باراندازابی یدکی
alternate command authority مقام جانشین فرماندهی
alternate traversing fire اتش یدکی سمتی
alternate traversing fire اتش یدکی در سمت
alternate water terminal بارانداز ابی موقت
alternate command authority افسر جانشین فرمانده
loading on alternate spans حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
alternate escort operating base پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com