Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (10 milliseconds)
English
Persian
altitude circle
صفحه ارتفاع سنج هواپیما
Other Matches
altitude
ارتفاع هواپیما
altitude
بلندا
take the altitude
sight a take
altitude
فرازا
altitude
بلندی
altitude
ارتفاع
altitude
فراز منتها درجه
altitude
مقام رفیع منزلت
altitude
بلندی از سطح دریا
altitude
ارتفاع از سطح دریا
attack altitude
ارتفاع تک
low altitude
ارتفاع پایین
jump altitude
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
jump altitude
ارتفاع پرش
high altitude
ارتفاع زیاد
altitude slot
منطقه کور در میدان دید رادارجانبی
altitude sickness
ناخوشی ارتفاع
astro altitude
ارتفاع نجومی
low altitude
ارتفاع کم ارتفاع پست
observed altitude
ارتفاع حقیقی
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
negative altitude
ارتفاع غلط است
altitude tints
لایههای رنگ ارتفاع نما در روی نقشه
altitude tints
گویا کردن نقشه
barometric altitude
ارتفاع بارومتری هواپیما
high altitude
از ارتفاع زیاد
calculated altitude
ارتفاع تنظیم شده
command altitude
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
computed altitude
ارتفاع حساب شده
critical altitude
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical altitude
ارتفاع بحرانی
cruising altitude
ارتفاع پرواز
negative altitude
ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
cruising altitude
ارتفاع ثابت پرواز هواپیما
decision altitude
ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
drop altitude
ارتفاع پرش
drop altitude
ارتفاع بارریزی
exmeridian altitude
ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
calibrated altitude
ارتفاع تنظیم شده هواپیما
cabin altitude
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
calculated altitude
ارتفاع محاسبه شده
computed altitude
ارتفاع محسوب
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
altitude sickness
کسالت در اثر ارتفاع زیاد
ocant altitude
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
pitch altitude
زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
pressure altitude
ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
radar altitude
ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
rated altitude
ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
release altitude
ارتفاع رها کردن بمب
safe altitude
ارتفاع امن
safe altitude
ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
sextant altitude
ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
true altitude
altitude observed
altitude clamp
گیرهتنظیمارتفاع
altitude sickness
ازاربلندی
altitude scale
ارتفاعدیجیتالی
absolute altitude
ارتفاع مطلق
absolute altitude
ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
altitude separation
حد سطوح مبنای ارتفاع
altitude separation
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
altitude intercept
رهگیری در ارتفاع بالا
altitude hole
ناحیه کور در منطقه دید رادار
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
altitude delay
افت ارتفاع امواج رادار
altitude datum
سطح مبنای ارتفاع سنجی
altitude datum
ارتفاع از سطح دریا
observed altitude
altitude true : syn
altitude acclimatization
عادت کردن به ارتفاع منطقه
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
altitude fine adjustment
دستگاه تنظیم دقیق
circle eight
چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
inner circle
دایرهداخلی
circle
گرفتن احاطه کردن
circle
دورزدن
circle
محفل حوزه
circle
محیط دایره
circle
دایره
circle
جفتی
circle
مدورساختن
circle
دویدن در مسیر منحنی
circle
دور
circle
قلمرو
turning circle
دایره گردش
turning circle
دایره چرخش ناو
tip circle
دوره نوک
throwing circle
دایره پرتاب نیزه
three point circle
قوس زمین زیر حلقه بسکتبال
the vicious circle
دور تسلسل
tactile circle
دایره بساوشی
stress circle
دایره تنش
root circle
دوره پای دندانه
area of a circle
مساحت صفحه
[قرص شکل]
[ریاضی]
north circle
دایره شمالگان
semi circle
نیم دایره
small circle
دایره صغیره سماوی
small circle
دایره صغیره
stalder circle
اشتادلر
stalder circle
چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
vertical circle
دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
vertical circle
دایره قائم
come full circle
<idiom>
کاملا برعکس
vicious circle
<idiom>
دلیل وتاثیری بانتیجه بد
unit circle
دایره واحد
[ریاضی]
area of a circle
مساحت دایره
[ریاضی]
circumscribed circle
دایره محیطی
[ریاضی]
circle chart
نمودار دایره ای
[ریاضی]
circle chart
گراف دایره ای
[ریاضی]
striking circle
دایرهبرخورد
station circle
چرخههواشناسی
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
traffic circle
دایرهی یک طرفه
dress circle
صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
vicious circle
دور و تسلسل
central circle
دایرهوسط
centre circle
دایرهمرکزی
goal circle
محدودهگل
vicious circle
دور معیوب
on-deck circle
دررویدایره
outer circle
دایرهخارجی
restricting circle
دایرهممنوعه
dip circle
میل سنج
half circle
چرخش نمیدایره ژیمناست
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
azimuth circle
دایره سمتیه
circle graph
نمودار دایرهای
circle of influence
دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
hip circle
چرخ جلو روی پارالل
hole circle
گردی سوراخ
giant circle
افتاب شکسته
hour circle
دایره ساعتی
circle dodge
گریز از حریف در مسیرمنحنی
elevation circle
قطاع درجه
center circle
دایره میانی
face off circle
هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
flank circle
جفتی خرک
diffusion circle
دایره پخش
great circle
بزرگترین دایره محیط یک کره
great circle
دایره عظیمه
center circle
دایره وسط زمین
hour circle
نصف النهار حلقه مدرج
mill circle
چرخ اسیاب ژیمناستیک
mohr's circle
دایره موهر
mohr's circle
دایره مور
antarctic circle
مدار قطب جنوب
great circle
دایره عظیمه سماوی
Arctic Circle
مدار قطب شمال
aiming circle
زاویه یاب فرماندهی
parhelic circle
هاله روشن بالای افق
pitch circle
دایره گام
azimuth circle
سمت گیر
marker circle
دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
hrowing circle
دایره پرتاب دیسک
circle of position
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
color circle
دایره رنگها
azimuth circle
سمت نما
kick circle
دایره 8/81 متری وسط میدان
leg circle
جفتی
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
arc de circle
خمش
centre of crest circle
مرکز انحنای ستیغ
centre face-off circle
دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
inscribed circle
[of a triangle]
دایره
[محاطی مثلث]
[ریاضی]
perimeter
[circumference]
of a circle
محیط دایره
tip circle diameter
قطر دوره نوک
secondary great circle
دایره عظیمه ثانویه
great circle route
مسیرقوس دایره عظیمه سماوی
great circle route
کمان دایره عظیمه
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
vicious circle of poverty
دور باطل فقر
free throw circle
دایره پرتاب ازاد
center ice circle
داره میانی زمین
centre of crest circle
مرکز خمیدگی
prime vertical circle
دایره قائم اصلی
the power of a point with respect to a circle
قوت یک نقطه نسبت به یک دایره
[ریاضی]
adjustment for vertical-circle image
تنظیم عمودی مرکز تصویر
adjustment for horizontal-circle image
تنظیم افقی مرکز تصویر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com