Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 149 (8 milliseconds)
English	Persian
amphibious transport dock	ناو حمل و نقل اب خاکی
amphibious transport dock	ناومخصوص ترابری اب خاکی
Other Matches
amphibious transport ship	ترابر اب خاکی
amphibious	دوجنسه ذوحیاتین
amphibious	خاکی و ابی
amphibious	امفی بی
amphibious	اب خاکی
amphibious lift	حمل ونقل اب خاکی
amphibious lift	ترابری اب و خاکی
amphibious force	نیروی اب خاکی
amphibious demonstration	عملیات نمایشی اب خاکی
amphibious vehicle	خودروی اب خاکی
amphibious operation	عملیات اب خاکی
amphibious pack	بارهای اب خاکی
amphibious pack	تک اب خاکی
amphibious reconnaissance	شناسایی اب خاکی
amphibious squadron	گردان عملیات اب خاکی
amphibious tank	تانک اب خاکی
amphibious tractor	خودروشنی دار اب خاکی
amphibious demonstration	عملیات اب خاکی نمایشی
amphibious assault ship	ناو هجومی اب و خاکی
amphibious assault ship	ناومخصوص هجوم اب و خاکی
amphibious command ship	ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
amphibious task group	گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
amphibious task force	گروه رزمی اب خاکی
amphibious striking forces	نیروهای ضربتی اب خاکی
joint amphibious operations	عملیات مشترک اب خاکی
amphibious control group	گروه کنترل اب خاکی
amphibious vehicle availability table	جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
dock	اسکله
dock	جایگاه متهم در دادگاه
dock	سرسره
dock	بارانداز
dock	لنگرگاه
dock	بریدن کوتاه کردن
dock	جاخالی کردن موقوف کردن
dock	جای محکوم یازندانی در محکمه
dock	حوضچه تعمیر ناو
dock	حوض تعمیرات
dock	تعمیرگاه کشتی
graving dock	حوضچه تعمیرکشتی
floating dock	حوض شناور
floating dock	حوضچه شناور تعمیر کشتی
elf dock	شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
elf dock	زنجبیل شامی
To dock . To berth.	پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
graving dock	اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
sour dock	ترشک
sill of a dock	ستون مدخل حوض دریایی
wet dock	basin
dock worker	رجوع شود به longshoreman
dock workers	رجوع شود به longshoreman
dock yard	محوطه لنگرگاه
dock yard	محوطه بارانداز
dock receipt	قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
dock master	راهنمای حوض
dock dues	هزینههای لنگرگاه
dock charges	هزینههای حوض dock-dues : syn
graving dock	حوض در دار
dove dock	حشیشه السعال
dock receipt	رسید لنگرگاه
dock receipt	رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
dock trials	ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
dock warrant	رسید لنگرگاه
dock warrant	سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
dock warrant	رسید انبار بارانداز
loading dock	بارگیریبارانداز
dry dock	استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry dock	حوض خشک
dry dock	محل تعمیر کشتی
dry dock	کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
sill of a dock	سد حوض دریایی
landing ship dock	اسکله فرود اب خاکی
transport	حمل
transport	حمل ونقل کردن حمل کردن
transport	ترابری
transport	نقل و انتقال
transport	حمل و نقل
transport	ترابری حامل
transport	از خود بیخودشدن از جا در رفتن
transport	بارکش
transport	حمل ونقل
transport	نفی بلد کردن
transport	نقل وانتقال دادن
transport	حمل کردن
transport	بردن
transport	وسیله نقلیه
through transport	حمل یکسره
transport	بارکشی
transport	انتقال دادن
transport	لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transport	انتقال از یک مسیر به دیگری
transport	ترابری کردن
transport number	عدد انتقال
transport stream	ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
transport of goods	حمل و نقل بار
transport means	وسیله بارکشی یاحمل ونقل
transport division	قسمت حمل و نقل
transport charges	کرایه
transport area	منطقه حمل و نقل پرسنل
transport by rail	حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
intermodal transport	حمل با چند نوع وسیله نقلیه
water transport	ناقلآب
transport industry	صنعت حمل و نقل
transport business	صنعت حمل و نقل
transport trade	صنعت حمل و نقل
transport business	تجارت حمل و نقل
Other means of transport	سایر وسایل نقلیه
transport industry	تجارت حمل و نقل
transport trade	تجارت حمل و نقل
transport of goods	رفت و آمد بار
transport caf	غذاخوریکنارجادهمخصوصرانندگانکامیون
tape transport	حامل نوار
soil transport	حمل خاک
cost of transport	قیمت حمل ونقل
domestic transport	حمل و نقل داخلی
cost of transport	کرایه
transport car	وسیله نقلیه
container transport	حمل و نقل بوسیله کانتینر
combined transport	حمل و نقل ترکیبی
cargo transport	هواپیمای ترابری
bulk transport	حمل بار به صورت فله
attack transport	ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
attack transport	ناو ترابری نیروی تک
intermodal transport	حمل با چند نوغ وسیله نقلیه
means of transport	وسائط نقلیه
multimodal transport	حمل و نقل توسط چند وسیله حمل متفاوت
motor transport	حمل ونقل به وسیله خودرو
multimodal transport	حمل و نقل چند نوعه
motor transport	حمل و نقل موتوری
multimodal transport	حمل مرکب
mode of transport	نوع حمل و نقل
mode of transport	روش حمل
soil transport	جابجا کردن خاک
multimodal transport operator	عامل حمل و نقل چند نوعه
road transport vehicle	ماشین باری
road transport vehicle	کامیون
combined transport document	اسناد حمل ترکیبی
combined transport operator	عامل حمل و نقل ترکیبی
air transport group	گروه ترابری هوایی
magnetic tape transport	گرداننده نوار مغناطیسی
magnetic tape transport	انتقال نوار مغناطیسی
international road transport	ترابری بین المللی جاده ای
air transport operation	عملیات ترابری هوایی
international air transport association	اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
air transport allocations board	هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
air transport liaison officer	افسر رابط ترابری هوایی
Berlin Transport Authority [BVG]	اداره ترابری برلین
fiata combined transport bill of lading	بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com