English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
analog signal علامت قیاسی
Other Matches
analog خط ارتباطی که خط وط سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل میکند
analog خط ارتباطی که خط وط آنالوگ مانند صوت را منتقل میکند
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
analog مقدار یا یک متغیر در حالت آنالوگ
analog سیگنال ممتد
analog ی از تغییرات در یک سیگنال ممتد ارسال میشود
analog از حالت آنالوگ به کد دیجیتالی
analog وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analog صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog انالوگ
analog مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
analog مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
analog ی از داده آنالوگ است
analog کامپیوتری که داده را به شکل آنالوگ پردازش میکند
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog لغت متشابه
analog قیاسی
analog شباهت
analog شی قابل قیاس
analog نظیر
analog مانند
analog ی از حالت آنالوگ هستند
analog دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
digital analog رقمی به قیاسی
analog adder افزایشگر قیاسی
analog channel مجرای قیاسی
analog transmission انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
analog transmission مخابره قیاسی
analog to digital انالوگ به دیجیتال
analog monitor مونیتورقیاسی
analog monitor مونیتور انالوگ
analog digital قیاسی به رقمی
analog device دستگاه انالوگ
analog device دستگاه قیاسی
analog computer کامپیوتر تحلیلی
analog computer کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
analog computer کامپیوتر انالوگ
analog computer کامپیوترقیاسی
analog computer کامپیوتر سنجشی
analog data داده قیاسی
analog digital converter مبدل قیاسی- رقمی
analog to digital converter تجزیه و تحلیل اطلاعات برای کامپیوتر با دستگاه حافظه ان
analog to digital converter مبدل قیاسی به رقمی
analog digital converter مبدل انالوگ دیجیتال
digital to analog converter مبدل دیجیتال به انالوگ مبدل رقمی به قیاسی
i signal پیام ای
r y signal پیام روشنایی ار ایگرگ
g y signal پیام روشنایی جی ایگرگ
b y signal b y پیام روشنایی ب- ایگرگ
you must w the signal ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
signal سیگنال
q signal پیام کیو
signal نشان راهنما
signal مخابره کردن علامت دادن
signal رسته مخابرات
signal علامت راهنمای خودرو
signal علامت نشانه
signal مخابره کردن
signal علایم مخابراتی مخابرات
signal اخطار
signal اشکار مشخص
signal با علامت ابلاغ کردن
signal خبردادن
signal علامت دادن
signal نشانه
signal پیام
signal نشان
signal سیگنال علامت دادن
signal با اشاره رساندن
signal هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal علامت
signal ارسال پیام به کامپیوتر
signal 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal شماره محل بیت ها با محتوای مختلف در دو کلمه داده
signal پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signal electrode الکترد پیام ساز
signal engineering تکنیک جریان ضعیف
signal flag پرچم مخابراتی
signal element عنصر علامتی
signal generator علامت زا
signal generator پیام ساز
signal generator سیگنال ژنراتور
signal generator سیگنال مولد
signal lamp لامپ سیگنال
signal level سطح سیگنال
signal lamp لامپ خبر دهنده
signal level سطح علامت
signal letters معرف
signal detection علامت یابی
signal corps قسمت مخابرات
railroad signal علامت یا سیگنال راه اهن
reference signal سیگنال مرجع
request signal علامت درخواست
return to zero signal علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
second signal system دستگاه علامتی دوم
signal area منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
signal axis محور مخابرات
signal axis محورارتباطات
signal bridge پل مخابره ناو
signal bridge پل مخابرات ناو
signal caller مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
signal center مرکز مخابرات
signal center مرکزارتباطات
signal center مرکز پیام
signal communications ارتباط و مخابرات
signal communications ارتباطات مخابراتی
signal corps رسته مخابرات
signal distance فاصله علامتی
signal light چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
telegraph signal علامت تلگرافی
traffic signal علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic signal چراغ راهنمایی
traffic signal نشانه روشن
video signal پیام ویدئو
video signal سیگنال یا علامت ویدئو
video signal سیگنال ویدئویی
visual signal علامت بصری
visual signal علایم بصری
warning signal علامت اعلام خطر
light signal علامتنور
points signal نقاطعلامتدار
signal ahead چراغراهنماپیشرویشماست
signal gantry علامتزیرپلی
signal fidelity وفاداری علائم
synchronizing signal پیام همزمان ساز
start signal علامت شروع
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
signal man متصدی علائم
signal man دیدبان
signal normalization هنجارسازی علامت
warning signal علامت خطر
signal of distress شلیک خطر
signal panel پرده مخابرات
signal regeneration باززایی علائم
signal security تامین مخابراتی
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
signal services خدمات مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
signal strength شدت صوت
signal tracing ردگیری پیام
signal transformation ترادیسی علائم
signal voltage ولتاژ ورودی
signal voltage ولتاژ دریافتی
signal voltage ولتاژ سیگنال
sound signal علائم صدا
signal boxes توقف گاه متصدی علائم
communication signal سیگنال مخابراتی
control signal علامت کنترل
cut off signal علامت قطع
danger signal اژیر یا بوق اعلام خطر
danger signal اژیرخطر
dial signal بوق ازاد برای شماره گیری
digital signal علامت رقمی
digital signal سیگنال دیجیتالی
disconnect signal علامت انفصال
drift signal علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
enabling signal علامت توانا سازی
error signal سیگنال خطا
first signal system دستگاه علامتی اول
command signal علامت فرمان
clock signal علامت زمان سنجی
chrominance signal بخشی از سیگنال مانیتور رنگی که حاوی اطلاعات رنگ کم رنگ واشباع است
acoustic signal سیگنال صوتی
acoustic signal علامت صوتی
advisory signal علامت هشدار
advisory signal علامت یادآوری کننده
air signal علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
audible signal علامت سمعی
blanking signal پیام خاموشی
brightness signal پیام روشنایی
busy signal علامت اشغال
buzzer signal علامت یا سیگنال شماره گیری
buzzer signal ایمپولز شماره گیری
signal box توقف گاه متصدی علائم
chrominance signal پیام رنگ تابی
flash signal علامت فلاش
flash signal سیگنال فلاش
input signal سیگنال اولیه
morse signal سیگنال مورس
hooting signal سیگنال اتومبیل
identify signal علامت یا سیگنال مشخصه
alarm signal علامت اژیر خطر
line signal سیگنال خط
main signal سیگنال اصلی
monochrome signal پیام تکرنگ
input signal سیگنال ورودی
operating signal سیگنال دستگاه
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
flashlight signal سیگنال چراغ قوه
fog signal علامت مه
fog signal علایم مه
intelligence signal پیام خبری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com