Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 117 (7 milliseconds)
English	Persian
ancillary equipment	تجهیزات اضافی
ancillary equipment	وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
ancillary equipment	equipment peripheral
ancillary equipment	وسیله جانبی
ancillary equipment	تجهیزات جانبی
ancillary equipment	تجهیزات پیرامونی
Other Matches
ancillary	کمک دستیار
ancillary	معین
ancillary	کمکی
ancillary	تابع
ancillary	مستخدم بومی مربوط به کلفت
ancillary	فرعی
ancillary suit	دعوی طاری
ancillary facilities	تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
equipment	تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
equipment	تجهیزات
equipment	ساز وبرگ
equipment	دستگاه
equipment	ساز و برگ
equipment	اثاثه
equipment	اثاثیه
equipment	لوازم
equipment	وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
equipment	خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
equipment	تجهیز
pool equipment	وسایل پارک موتوری
protective equipment	تجهیزات حفافتی
test equipment	دستگاه ازمایش لامپ
pool equipment	وسایل تعمیرگاه
peripheral equipment	تجهیزات جنبی
output equipment	تجهیزات خروجی
nitriting equipment	تجهیزات ازت دهی
mechanical equipment	تجهیزات مکانیکی
machine equipment	تجهیزات ماشین
honing equipment	تجهیزات سنگ زنی
handling equipment	تجهیزات بار
extra equipment	متعلقات ویژه
garage equipment	تجهیزات گاراژ
extra equipment	تجهیزات اضافی
equipment reserve	ذخیره تجهیزاتی
radar equipment	تجهیزات رادار
sampling equipment	دستگاه نمونه گیر
equipment lock	قفلتجهیزات
equipment compartment	کوپهتجهیزات
x ray equipment	تجهیزات اشعه رونتگن
camping equipment	لوازم مخصوصاردو
ventilating equipment	تجهیزات تهویه
two way telephone equipment	تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
transfer equipment	تجهیزات
test equipment	وسایل ازمایش
telephone equipment	تجهیزات تلفن
telephone equipment	دستگاه تلفن
technical equipment	تجهیزات فنی
table of equipment	جدول ساز و برگ
standby equipment	تجهیزات جانشینی
sonic equipment	وسایل اوازی
sonic equipment	وسایل اوایی
equipment rack	پایهوسایل
equipment logbook	دفترچه خدمتی تجهیزات
equipment logbook	دفتر تجهیزات
authentication equipment	وسایل تعیین نشانی
accessory equipment	تجهیزات یدکی
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
deadlined equipment	لوازم و تجهیزات از کار افتاده
auxiliary equipment	وسایل یدکی
auxiliary equipment	وسایل کمکی
auxiliary equipment	وسائل کمکی
auxiliary equipment	تجهیزات جانبی
cryptoancillary equipment	وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
check out equipment	وسایل ازمایشگاهی
check out equipment	وسایل بازدید محل
control equipment	ابزار وارسی ابزار پایش
authentication equipment	وسایل تعیین معرف
control equipment	ابزار نظارت
equipment failure	خرابی تجهیزاتی
equipment compatibility	همسازی تجهیزاتی
electric equipment	تجهیزات الکتریکی
accessory equipment	وسایل یدکی
equipment bag	ساک دستی بازیگر
equipment bay	محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
t parameter equipment circuit	مدار معادل به صورت " T "
error of measuring equipment	خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
I expended all my capital on equipment.	تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
technical equipment compartment	قسمتوسایلتخصصی
ground airport equipment	تجهیزاتزمینیهواپیما
automobile radio equipment	رادیوی اتومبیل
precision measuring equipment	تجهیزات سنجش دقیق
airborne intercept equipment	وسایل استراق سمع هوابرد
aircraft role equipment	تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft mission equipment	وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
concrete vibrating equipment	ویبراتور بتن
producer durable equipment	تجهیزات با دوام تولیدی
digital equipment corporation	سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
mold making equipment	تجهیزات قالب سازی
mobile lubricating equipment	تجهیزات روغنکاری متحرک
dust collection equipment	وسایل گردگیری
induction melting equipment	تجهیزات ذوب القائی
image conversion equipment	دستگاه مبدل تصویر
emergency brake equipment	تجهیزات ترمز اضطراری
mobile equipment pool	بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
heat treating equipment	تاسیسات عملیات حرارتی
oil reclamation equipment	تجهیزات احیا روغن
original equipment manufacturer	شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
core blowing equipment	تجهیزات دمیدن هسته
crushing and grinding equipment	دستگاههای خرد کننده
peripheral equipment operator	متصدی تجهیزات جانبی
data communications equipment	تجهیزات ارتباطات داده ها
fired process equipment	دستگاه خشک کن شعلهای
original equipment manufacturer	سازنده تجهیزات اصلی
data terminal equipment	تجهیزات ترمینال داده
paint spraying equipment	تجهیزات رنگ پاشی
aviation life support equipment	وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
high tension bridge equipment	دستگاه ازمایش فشار قوی
heating/air conditioning equipment	تهویه
heating/air conditioning equipment	وسائلگرمادهی
table of organization and equipment (toe	جدول سازمان و تجهیزات
high frequency heating equipment	تاسیسات حرارتی فرکانس بالا

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com