English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
ankle monitor لباس ردیاب
ankle monitor مانیتور مچ پا
Other Matches
ankle قوزک
ankle قوزک پا
he sprained his ankle قوزکش پیچ خورد
he wrenched his ankle قوزکش پیچ خورد
to twist one's ankle پیچ خورده شدن قوزک پا
he sprained his ankle غوزکش رگ برگ شد
he wrenched his ankle غوزکش در رفت
to sprain one's ankle پیچ خورده شدن قوزک پا
ankle bone استخوان قوزک
ankle bone کعب
ankle clonus انقباض مچ پا
ankle lock فیتیله پیچ
ankle support مچ بند
ankle joint قوزک پا [استخوان بندی]
ankle-strap کفشصندل
ankle sock جورابساقکوتاه
ankle boot نیمچکمه
I sprained my ankle. پایم دررفت
ankle joint قوزک [استخوان بندی]
ankle bracelet لباس ردیاب
ankle bracelet مانیتور مچ پا
far ankle and cross body عقربک
He sprained (twisted) his ankle. پایش پیچ خورد
ankle/wrist weight کمربندلاغری
head control and ankle pickup بزکش
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor صفحه نمایش
monitor پایش [پزشکی ]
monitor برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitor صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor فرانگر
monitor فرابین
monitor اگاه ساز
monitor نظارت کردن
monitor بازدید کار دستگاه
monitor بازبینی کردن نظارت کردن
monitor بازبین
monitor دیده بانی کردن
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitor انگیزنده گوشیار
monitor اگاهی دهنده
monitor برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitor مبصر
monitor مونیتور نمایشگر
monitor صفحه نمایش تصویر
monitor یک برنامه کنترلی
monitor 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor تولید شده توسط کامپیوتر
monitor واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor سیستمی که خطاهای مدار را بررسی میکند
monitor مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor speaker نمایشگرگوینده
medical monitor دستگاه پایش [پزشکی]
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
output monitor صفحهنمایشگرخارجی
preview monitor نمایشگرصحنههایتکراری
sound monitor صفحه نمایشگر صدا
monitor screen صفحهنمایشگر
analog monitor مونیتور انالوگ
monochrome monitor مونیتور تک رنگ
monitor unit واحد مبصر
monitor system سیستم مبصر
monitor routine روال مبصر
monitor roof بام فانوسی
monitor program برنامه مبصر
missile monitor نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
hardware monitor مبصر سخت افزاری
frequency monitor دستگاه کنترل فرکانس
digital monitor مونیتور رقمی
color monitor مونیتوررنگی
color monitor صفحه نمایش رنگی
analog monitor مونیتورقیاسی
monochrome monitor نمایشگر تک رنگ
multisync monitor صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
multisync monitor مونیتور همزمانی چندگانه
video monitor مونیتوربصری
video monitor مانیتور تصویری
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
rgb monitor R
multi scan monitor مشابه 6632
composite color monitor مونیتور رنگی مرکب
stereo phase monitor نمایشگرمرحلهاستریو
technical producer monitor صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
vector/waveform monitor صفحهنمایشدیجیتالی
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
operating system monitor مبصر سیستم عامل
main preview monitor صفحهدوبارهنمایشگراصلی
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
digital video effects monitor صفحهنمایشدیجیتالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com