English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
annual efficiency index شاخص کارایی سالانه خدمتی
Other Matches
annual سالیانه
annual یک ساله
annual سالانه
annual increase افزایش سالانه
annual increase رشد سالانه
annual income درامد سالانه
annual earnings عواید سالانه
annual earnings درامد سالانه
annual budget بودجه سالانه
annual ring حلقهیکساله
semi annual ششماهه
annual leave مرخصی سالانه
annual payment پرداخت سالیانه
annual payment قسط سالیانه
annual report گزارش سالیانه
annual storage مخزن سالانه
annual rainfall بارش سالانه
annual training اموزش سالیانه
annual wage دستمزد سالانه
annual preciptation ریزش سالانه
annual precipitation بارندگی سالیانه
annual report گزارش سالانه
annual accumulation of sediment سال اورد ته نشست
annual accumulation of sediment ته نشست سالانه
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
annual general meeting مجمع عمومی سالیانه
average annual precipitation متوسط بارندگی سالینه
annual rate of growth نرخ رشد سالانه
annual payment factor ضریب بازپرداخت سالیانه
annual general inspection بازدید عمومی سالیانه
annual food plan برنامه غذایی سالیانه
annual financial statement گزارش مالی سالانه
annual general meeting مجمع عمومی سالانه
annual patent fee حق الامتیاز سالانه
efficiency بازده سودمندی
efficiency ضریب انتفاع
overall efficiency بازده کلی
overall efficiency راندمان کلی
efficiency خوب کار کردن
efficiency کارامدی
efficiency راندمان
efficiency عرضه
efficiency کارایی
efficiency بهره وری
efficiency فعالیت مفید بازده
efficiency میزان لیاقت تولید
efficiency کفایت
efficiency بازده
efficiency اثر بخشی
efficiency قابلیت کاردانی
efficiency بهره
efficiency کارایی وسیله یا نفر شایستگی
efficiency لیاقت
efficiency درجه تاثیر
energy efficiency بازده انرژی لومینسانس
emission efficiency بازده کاتد
efficiency unit واحد کارایی
efficiency variance اختلاف بازدهی
efficiency variance تباین کارایی
combustion efficiency بازده احتراق
production efficiency کارائی در تولید
production efficiency کارائی تولید
motor efficiency بازده موتور
generator efficiency بازده مولد
predictive efficiency کارایی پیش بینی
high efficiency راندمان بالا
high efficiency ضریب بهره بالا
efficiency point حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
efficiency of rectification بازده یکسوکنندگی
component efficiency میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
teacher efficiency کارامدی معلم
rectifier efficiency بازده یکسوکننده
combustion efficiency راندمان احتراق
commercial efficiency بازده صنعتی
combat efficiency کارایی رزمی
thermal efficiency راندمان حرارتی
conversion efficiency بازده تبدیل
ballistic efficiency کارایی بالیستیکی گلوله یاجنگ افزار بازده بالیستیکی
total efficiency راندمان کل
radiation efficiency راندمان تابش
average efficiency بازده متوسط
economic efficiency کارائی اقتصادی
tax efficiency کارائی مالیاتی
ideal efficiency بازده ایده ال
ideal efficiency راندمان ایده ال
maximum efficiency حداکثر کارائی
transformer efficiency بازده مبدل
transformer efficiency راندمان ترانسفورماتور
volumetric efficiency بازده حجمی
injection efficiency بازده تزریق
absolute efficiency کارائی مطلق
internal efficiency راندمان داخلی
luminous efficiency راندمان روشنایی
luminous efficiency ضریب روشنایی
maximum efficiency راندمان حداکثر
mechanical efficiency راندمان مکانیکی
maximum efficiency راندمان بیشینه
increase of efficiency افزایش راندمان
mechanical efficiency بازده مکانیکی
nozzle efficiency کارایی نازل
mechanical efficiency کارایی مکانیکی
nozzle efficiency راندمان نازل
energy conversion efficiency راندمان تبدیل انرژی
lamp bulb efficiency بازده لامپ
margin efficiency of investment بازده نهایی سرمایه گذاری
marginal efficiency of capital کارائی نهائی سرمایه
marginal efficiency of investment کارائی نهائی سرمایه گذاری
margine efficiency of capital نرخ مورد نظر هر کس ازسرمایه گذاری خود
equity versus efficiency برابری در مقابل کارائی
margine efficiency of capital بازده نهایی سرمایه
crystal frequency changer efficiency بازده بلور تغییر دهنده بسامد
coefficient of relative efficiency organ ضریب نسبی کارایی سازمان
decreasing marginal efficiency of capita کارائی نهائی نزولی سرمایه
low level injection efficiency ضریب بهره تزریق در سطح پایین
marginal efficiency of investment schedu نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
ampere hour efficiency of storage batter بازده باتری انبارهای
index مرتب کر دن
index نشان دادن بصورت الفبایی
index بفهرست دراوردن
index :دارای فهرست کردن
index فهرست راهنما
index نما راهنمای موضوعات
index نمایه
index جاانگشتی
index شاخص
index راهنما نمایه
index اندیس
index نما
index نمودار انگشت سبابه
index فهرست شاخص
index لیست موضوعات در حافظه کامپیوتر که به ترتیب الفبا مرتبند
index فهرست
index خط شاخص
index زیرنویس زیرنویسی
index فهرست فهرست اعلام
index اندکس فهرست نمودن
index علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
index لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index : راهنما
telephone index راهنمایتلفن
number index شاخص عددی
index-linked مربوطبهشاخص
prohibitory index صورت کتابهای نخواندنی
map index فهرست شاخص نقشه ها
index arm دستهنما
index shade طیفنما
card-index رجوع شود به file card
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
weight index شاخص موزون
moment index نمای گشتاور
wage index شاخص دستمزد
vital index شاخص حیاتی
validity index شاخص اعتبار
index mirror آینهنما
plasticity index اندیس خمیری
refractive index ضریب شکست
reliability index نمایه پایانی
renewal index شاخص قابل تجدید
retention index شاخص بازداری
retention index اندیس بازداری
subject index فهرست موضوعی
roughness index شاخص زبری
salt index نمایه نمک
thumb index نویسه نما
readability index شاخص خوانایی
rainfall index شاخص بارش شاخص بارندگی
plasticity index نمایه خمیری
plasticity index شاخص خمیری نشانه حالت خمیری
precision index نمایه دقت
refractive index ضریب شکست نور
price index شاخص قیمت
production index شاخص تولید
tracking index فهرست شماره ترتیب مسیرهای تعقیب
index card کارتشاخص - کارت Index
toughness index شاخص نرمی
rainfall index نمایه باران
seasonal index شاخص فصلی
the first or index finger سبابه
coverage index کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
cranial index صد برابر نسبت بین طول جمجمه وارتفاع ان
cranial index شاخص جمجمه
index fingers انگشت نشان
cross index فهرست تقابلی
the first or index finger انگشت نشان
dense index لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
dense index اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
difficulty index شاخص دشواری
discrimination index شاخص افتراق
economic index شاخص اقتصادی
expurgatory index فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
index expurgatorius فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
facial index نسبت بین پهنا و طول صورت ضرب در عدد صد
cross index شاخص متقابل
correction index جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
consistency index شاخص تغییر شکل پذیری
the first or index finger انگشت شهادت
index finger انگشت نشان
index finger سبابه
index fingers سبابه
absorbency index ضریب جذب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com