English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
annual general inspection بازدید عمومی سالیانه
Other Matches
annual general meeting مجمع عمومی سالیانه
annual general meeting مجمع عمومی سالانه
General manager . Director general . مدیر کل
annual سالانه
annual یک ساله
annual سالیانه
annual precipitation بارندگی سالیانه
annual report گزارش سالیانه
annual increase افزایش سالانه
annual report گزارش سالانه
annual leave مرخصی سالانه
annual payment پرداخت سالیانه
annual payment قسط سالیانه
semi annual ششماهه
annual storage مخزن سالانه
annual training اموزش سالیانه
annual wage دستمزد سالانه
annual budget بودجه سالانه
annual earnings درامد سالانه
annual income درامد سالانه
annual earnings عواید سالانه
annual increase رشد سالانه
annual ring حلقهیکساله
annual preciptation ریزش سالانه
annual rainfall بارش سالانه
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
annual accumulation of sediment ته نشست سالانه
annual payment factor ضریب بازپرداخت سالیانه
annual accumulation of sediment سال اورد ته نشست
annual financial statement گزارش مالی سالانه
annual food plan برنامه غذایی سالیانه
annual patent fee حق الامتیاز سالانه
average annual precipitation متوسط بارندگی سالینه
annual rate of growth نرخ رشد سالانه
annual efficiency index شاخص کارایی سالانه خدمتی
inspection امتحان
inspection نظارت
inspection بازرسی و بازبینی
inspection بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
inspection معاینه
inspection بازبینی
inspection سرکشی
inspection بازدید معاینه
inspection تفتیش
inspection بازرسی
inspection well چاه بازدید
inspection بازدید
for [your/our] inspection برای بازرسی
before flight inspection بازدید قبل از پرواز
barrier inspection بازدید ازموانع
inspection arms سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
inspection certificate گواهی بازرسی
certificate of inspection گواهی بازرسی
destination inspection بازدید در مقصد
magnetic inspection بازرسی مغناطیسی
inspection test ازمایش کار
inspection shaft میله بازدید
inspection lamp لامپ کنترل
inspection hole روزنه بازبینی
inspection gallery راهروبازدید
inspection gallery دالان بازرسی گالری بازدید
technical inspection معاینه فنی [خودرو]
inspection certificate گواهی نظارت
inspection clause بند نظارت
barrier inspection بازدید کنار جاده
option of inspection خیار رویت
inspection clause ماده نظارت
afterflight inspection بازدید بعد از پرواز
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
aircraft inspection بازرسی هواپیما
site inspection معاینه محل
radiographic inspection معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
non destructive inspection بازرسی غیر مخرب
radiographic inspection معاینه رونتگن
tech inspection بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
inspection gallery دالان بازدید
inspection light امتحاننور
inspection plug توپینظارت
contractor inspection system سیستم بازرسی پیمانها
board of inspection and survey هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
board of inspection and survey سازمان بازرسی
in general به طور کلی
general کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
general استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
general برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
general شرکت مربوط به امور اداری اصلی
general معمولی و نه مخصوص
general مربوط به همه چیز
general ژنرال ارتشبد
general همگان
general طبقه
general ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
general سرتیپ
general همگانی
general سرتیپ سرکرده
general کلی معمولی
general متداول
general ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general کلی
general عمومی
general جامع همگانی
general عام
general psychology روانشناسی عمومی
general principles اصول کلی
general reserve احتیاط عمومی
general representatives نواب عام
general relativity نسبیت عمومی
general register ثبات کلی
general porpose عمومی
general register ثبات عمومی
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
general quarters اسایشگاههای عمومی
general purpose بدرد هر کاری خورنده
general principles کلیات
general purpose هر کاره
general purpose همه منظوره
general meeting مجمع عمومی شرکت
general muster مراسم اجتماعی عمومی
general muster شیپور جمع عمومی
general mobilization بسیج عمومی
general message پیام عمومی
general meeting مجمع عمومی
general meeting جلسه عمومی
general meeting گردهمایی عمومی
general massacre قتل عام
general manager مدیر باشگاه
general ledger معین عام
general officer تیمساران
general officer امرای ارتش امیران
general orders دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general plan نقشه عمومی
general plan نقشه کلی
general partnership شرکت تضامنی
general partner شریک ضامن
general paresis فلج عمومی
general paresis جنون و فلج حاصل در اثرضایعات سیفلیسی مغز
general paralysis فلج عمومی
general overhaul تعمیرات کلی
general outpost پاسدار عمومی
general layout طرح کلی
general specification مشخصات عمومی قرارداد
quartermaster general رئیس کل کارپردازی ارتش
surgeon general رئیس قسمت پزشکی ارتش افسر پزشک
surgeon general پزشک ارشد
treasury general خرانه داری کل
tresury general خزانه داری کل
general delivery پست رستانت
general delivery بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
general view نگاهکلی
procurator general کفیل خزانه داری
post general رئیس کل پست
inspector general بازرسی بازرسی کل ارتش
lieutenant general سپهبد
lieutenant general سپهدار
new general catalogue فهرست عمومی نوین
paymaster general سررشته دار
paymaster general رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
post general رئیس اداره پست
general practice وفیفهپزشکعمومیدراتاقعمل
general public عامهمردم
general requirements نیازهای عمومی
general supplies اماد عمومی
general supplies تدارکات عمومی
general stores فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
general store فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
general stock سهام عمومی
general staff ستادفرماندهی
general staff ستاد عمومی
general staff ستاد کل
general support ماموریت عمل کلی
general support پشتیبانی عمومی
to get a general idea of something فهمیدن موقعیتی [موضوعی] به طور کلی
inspector general بازرس کل
general welfare رفاه عمومی
general verdict تصمیم به وجه اطلاق
general theory نظریه عمومی
general tariff تعرفه عمومی
general support یکان پشتیبانی عمومی
general staff ستاد ارتش
general lassitude تب سبک
general act قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
general practitioner پزشک بیماریهای عمومی
general practitioner طبیب امراض عمومی
general election انتخابات عمومی
general elections انتخابات عمومی
general strikes اعتصاب عمومی
general strike اعتصاب عمومی
general knowledge علم اجمالی
major general سرلشکر
Attorneys General وزیر دادگستری
Attorneys General دادستان کل
Attorneys General دادستان
general practitioners همه منظوره
adjutant general اجودانی کل
general act سند عمومی
general ability توانایی عمومی
farmer general مستاجرمالیات بخش درفرانسه از7961 تاتشکیل شورای ملی
consul general ژنرال قونسول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com