Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
English
Persian
answering machines
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
Other Matches
answering
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answering
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
answering
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answering
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answering
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answering
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering
پاسخ به یک سوال
answering
پاسخ
answering
دفاع
answering
جواب دادن از عهده برامدن
answering
ضمانت کردن
answering
دفاع کردن
answering
جوابگو شدن
answering
بکار امدن بکاررفتن
answering
بدرد خوردن مطابق بودن
answering
جواب احتیاج را دادن
answering
: جواب پاسخ
answering
: پاسخ دادن
answering machine
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
telephone answering machine
دستگاهپاسخگوییبهتلفن
machines
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machines
بیت اجرا میشود
machines
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machines
ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machines
خطای ناشی از خرابی قطعه
machines
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machines
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machines
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machines
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machines
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machines
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machines
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machines
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machines
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machines
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machines
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines
براده برداشتن
machines
شیارانداختن روی فلز
machines
تراشکاری کردن صیقل کردن
machines
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
دستگاه
machines
ماشین
machines
تراشیدن ماشین
machines
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machines
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machines
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machines
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machines
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machines
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machines
خطای ناشی خرابی سخت افزار
sewing machines
چرخ دوزندگی
boring machines
دستگاه های مته
[ابزار]
drilling machines
دستگاه های مته
[ابزار]
boring machines
مته های برقی
[ابزار]
drilling machines
مته های برقی
[ابزار]
boring machines
دریل ها
[ابزار]
washing machines
ماشین رختشویی
pinball machines
ماشین ساچمه پران
vending machines
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
slot machines
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
sewing machines
چرخ خیاطی
knitting machines
ماشین کش بافی
carpenter's machines
ماشین الات درودگری
smart machines
ماشینهای هوشمند
fruit machines
جک پات
pinball machines
ماشین پینبال
drilling machines
دریل ها
[ابزار]
The real problem is not whether machines think but whether men do.
مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com