Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (2 milliseconds)
English
Persian
apple share
اپل شر
Other Matches
apple
چیز عزیزو پربها
apple
سیب
apple
مردمک چشم
apple
سیب دادن
apple
میوهء سیب دادن
apple
نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple ii
اپل دو
share
که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
share
دایرکتوری
share
حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
share
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
share
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
to share out
بخش کردن
share
[in]
شرکت
[سهم]
[در]
What about my share?
پس حق من چه شد ؟
share-out
سهمبندیشده
to share out
تقسیم کردن
share
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
share
باس مورد استفاده
share
بهره قسمت
share
قیچی کردن
share
سهم
share
سهم بردن
share
تسهیم کردن
share
حصه
share
بخش
share
بخش کردن
share
فرض
share
پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
share
توسط کاربران دیگر شبکه است
share
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share
فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است
share
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share
استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
share
دانگ
share
شرکت داشتن در سهم بردن
share
تقسیم کردن
Adam's apple
جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
thorn apple
تاتوره خاردار
the pulp of an apple
گوشت سیب
Adam's apple
سیب آدم
the pulp of an apple
مغز سیب
sugar apple
سیب دارچینی
gall apple
مازو
oak apple
مازو
love apple
گوجه فرنگی
pine apple
عین الناس
pine apple
قشطه بمب
shaped like an apple
بشکل سیب
sour apple
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
sugar apple
سفرجل هندی
pine apple
اناناس
toffee apple
سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
a crunchy apple
سیبی برشته و ترد
apple dumpling
شیرینی پخته شده با سیب درونش
[آشپزی]
eating apple
سیب خوردنی
candy apple
سیب با ژلاتین پوشیده شده
to peel an apple
پوست سیبی را گرفتن
sugar-apple
سیتافال هندی
apple juice
آب سیب
apple pie
پای سیب
polish the apple
<idiom>
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
the apple of one's eye
<idiom>
نور چشم
the apple of one's eye
<idiom>
سوگلی بودن
To turn (apple)to someone.
به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
the apple of one's eye
<idiom>
عزیز دردانه
flat apple
گوی بولینگ خارج از بازی
apple of the eye
محبوب نوردیده
apple of the eye
چیز پریها
apple pascal
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple peel
پوست سیب
adams apple
جوزک
crab apple
سیب صحرایی
apple talk
اپل تاک
apple tree
درخت سیب
apple works
اپل ورکس
egg apple
بادنجان
fir apple
چلغوزه
apple of the eye
مردمک چشم
Apple Key
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
adams apple
بر امدگی گلو
apple computer
کامپیوتر اپل
fir apple
جوزصنوبر
adams apple
سیب حضرت ادم
Apple Mac
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
apple macintosh
acintosh
apple core
تخمدان سیب
apple jack
عرق سیب
undivided share
حصه مشاع
wage share
سهم مزد
bearer share
سهم بی نام
lion's share
بخش عمده
lion's share
بزرگترین سهم
lion's share
همهی چیزی
lion's share
تمام
ordinary share
سهام عادی
time-share
استفادهازسیستماشتراکزمانیبرایتعطیلات
Please let me take a share in the expenses.
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
This is your share ( portion ) .
این قسمت ( سهم) شماست
appointed share
سهم مفروز
appointed share
حصه مفروز
lion share
بزرگترین یا بهترین بخش
registered share
سهم با نام
to have your share of something
[negative]
چیزی
[بدی]
را اجبارا تحمل کردن
[باران یا سرزنش]
privileged share
سهم ممتاز
deferred share
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
earnings per share
درامد هر سهم
ordinary share
سهام معمولی
non registered share
سهم بی نام
non cash share
سهم غیر نقدی
to have your share of something
[negative]
چیزی
[بدی]
را گرفتن
market share
سهم بازار
deferred share
سهام موجل
share certificate
گواهی مالکیت سهام
capital share
سهم سرمایهای
share warrant
گواهینامه سهام
share of inheritance
سهم الارث
share list
صورت بهای سهام شرکتها
share in cash
سهم نقدی
share holding
سرمایه گذاری در سهام
share holder
دارنده سهام صاحب سهام
share holder
سهامدار
share cropper
زارع سهم گیر
share cropper
مستاجر
share cropper
زارع
apple desktop bus
باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
apple desktop bus
گذر رومیزی اپل
Apple file exchange
برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
apple desktop interface
رابط رومیزی اپل
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست.
[چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
Apple Computer Corporation
شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
The apple does not fall far from the tree.
<proverb>
درست شبیه پدر.
Put the apple in the juicer.
سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
To pick an apple off the tree.
سیبی را از درخت کندن
[چیدن]
.
Apple filing protocol
روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
oak apple or gall
مازو
To eat an apple with the skin.
سیب را با پوست خوردن
Apple Macintosh computer
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
apple ring fender
دفرای حلقوی
dutch apple pie
پای سیب هلندی
Apple Computer Corporation
Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
paid in cash share
سهام نقدا" پرداخت شده
fixed share of an heir
فرض در ارث
One-hundred Share Index
شاخصقیمتهایسهام
We didnt get a share (acut).
به ما چیزی نرسید
break in share prices
کاهش قیمت سهام
to hold a share in a business
در شرکتی سهمی داشتن
to be of
[or share]
the same view
[or opinion]
هم عقیده بودن
quota share treaty
قرار سهمیه بندی
section of a pome fruit: apple
قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Shipshape . In apple pie order.
مرتب ومنظم
apple beignets
[American English]
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
apple fritters
[British English]
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
The rotten apple injures its neigbours.
<proverb>
یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
A rotten apple in jures its companions.
<proverb>
یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
toffie apple
[British English]
سیب با ژلاتین پوشیده شده
general meeting of share holders
مجمع عمومی صاحبان سهام
share of stock
[American English]
سهم
[اقتصاد]
Financial Times Share Index
شاخصقیمتهایسهام
Of this amount Europe's share is 20 percent.
از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why?
میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work!
من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com