Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 136 (2 milliseconds)
English	Persian
application for loan	تقاضای وام
Other Matches
have the loan of	وام گرفتن
loan	مساعده
loan	عاریه دادن قرض کردن
loan	عاریه واژه عاریه
loan	قرضه
loan	قرض
have the loan of	قرض گرفتن
loan value	ارزش وام
loan value	ارزش استقراض
on loan	به عنوان قرض
loan	قرض دادن عاریه دادن
loan	عاریه وام دادن
loan	وام
to have the loan or	وام گرفتن
to have the loan or	قرض گرفتن
loan word	واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
loan word	لغت اقتباسی
make a loan	وام دادن
national loan	وام ملی
one who asks for a loan	مقترض
one who asks for a loan	وام خواه
receiving a loan	استقراض
receiving a loan	وام گرفتن
loan on deposit	اعطای وام به وثیقه سپرده
loan market	بازار وام
loan interest	بهره وام
foreign loan	وام خارجی
non performing loan	وام غیر رایج
guaranteed loan	عاریه مضمونه
loan account	حساب وام ها
loan bank	بانک وامی
loan bank	بانک استقراضی
loan fund	صندوق وام
loan holder	دارنده سهام وام
loan holder	مرتهن
redemption of a loan	ادای دین
bank loan	وام بانکی
bridging loan	وام -قرض
loan sharks	کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
loan shark	رباخوار
loan shark	کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
soft loan	وام اسان
time loan	گاه وام
time loan	وام مدت دار
term loan	وام مدت دار
loan conversion	تجدید نظر در شرایط وام
bridge loan	وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
soft loan	وام بدون دردسر
loan sharks	رباخوار
interest free loan	وام بدون بهره
saving and loan associations	شرکتهای پس انداز و وام
savings and loan association	صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
short term loan	وام کوتاه مدت
medium term loan	وام میان مدت
long term loan	وام بلند مدت
interset free loan	قرض الحسنه
free loan of non fungible things	عاریه
his equitable savings and loan building	[پس انداز عادلانه و ساختمان وام
application	پیشنهاد
application	کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
application [for something]	درخواست نامه [برای چیزی]
on application	در زمان [حالت] درخواست
application	فرم تقاضا
application	اعمال
application	موارد استعمال
application	تقاضای کار
application	به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
application	درخواست
application	اجرا
application	برنامه کاربردی استفاده
application	تقاضا برای چیز
application	عرضحال
application	کاربرد
application	کاربرد استفاده
application	درخواست نامه پشت کار
application	استعمال
application	معمولا به صورت نوشته
application expenses	هزینه های درخواستنامه [درخواست کار]
application [applicability]	قابلیت اجرا
application [applicability]	قابلیت استفاده
application [applicability]	عملی بودن
application [applicability]	مقبولیت
application [applicability]	سودمندی
application [applicability]	مفیدبودن
application programming	برنامه نویسی کاربردی
application credentials	مدارک درخواستنامه
application software	نرم افزار کاربردی
application documents	مدارک درخواستنامه
application papers	مدارک درخواستنامه
Application may be filed by ...	مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
to withdraw an application	صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
to grant an application	درخواست نامه ای را پذیرفتن
to file an application to somebody	از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
field of application	میدان کاربرد
application of load	فرود بار کاربرد نیرو
nontransactional application	برنامه کاربردی غیر ثبت وضبطی
microcompouter application	کابردهای ریزکامپیوتر
application oriented	کاربرد گرا
application package	بسته کاربردی
application program	برنامه کاربردی
application programmer	برنامه نویس کاربردی
application programs	برنامههای کاربردی
application software	programs application
application study	بررسی پذیرش اماد
application study	بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
application years	عمر مفید یک دستگاه
brush application	رنگزنی با قلم مو
credit application	تقاضای گشایش اعتبار
application of load	کاربرد بار
application of fire	اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
outward application	استعمال برونی یا خارجی
application heap	حافظه پایه
written application	تقاضانامه
application heap	پشته کاربردی
application years	مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
application form	برگ درخواست
standby application	کاربرد جانشین
transactional application	برنامه کاربردی ثبت و ضبط
vertical application	برنامه کاربردی عمودی
application of a force	کاربرد نیرو
application of a force	فرود نیرو
application program interface	میانجی یا رابط برنامه کاربردی
compressive load application	بار فشاری
client based application	برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
FI'll in the job application form.	این برگ درخواست کاررا پرکنید
point of application of a force	نقطه فرود نیرو
application of low to instances	تطبیق قانون با موارد
to reject [refuse] an application	درخواست نامه ای را رد کردن
systems application architecture	معماری کاربردی سیستم ها
to make an application [to apply]	درخواست کردن
server based application	برنامه کاربرد شبکه
application oriented language	زبان کاربردی
mail application programming interface	که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
subsequent filing [application, documents]	ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
mail application programming interface	مجموعه استانداردها

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com