Total search result: 115 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
application package |
بسته کاربردی |
|
|
Other Matches |
|
package |
عدل بندی |
package |
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند |
package |
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص |
package |
مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند. |
package |
قوطی بسته بندی کردن |
package |
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند |
package |
بسته بندی |
package |
بسته |
package holiday |
تعطیلیکهتوسطیکشرکتمسافربریکنترلونظارتشود |
package deal |
مقاطعه در بست و خرید یکجا |
program package |
بسته برنامه |
package forces |
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل |
package program |
برنامه بستهای |
package program |
برنامه فشرده |
package shows |
نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی |
accounts package |
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد |
accounting package |
بسته پیش نوشته حسابداری |
accounting package |
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد |
package deals |
معامله یکجا |
package deals |
مقاطعه در بست و خرید یکجا |
package deal |
معامله کلی معامله چکی |
package deals |
معامله کلی معامله چکی |
austerity package |
بسته صرفه جویی [اقتصاد] [سیاست] |
package deal |
معامله یکجا |
package holiday |
گشت بسته ای |
package tour |
مسافرت بسته بندی |
package holiday |
مسافرت بسته بندی |
aid package |
بسته کمک مالی |
package tour |
گشت بسته ای |
software package |
بسته نرم افزاری |
software package |
بسته پیش نوشته نرم افزاری |
integrated accounting package |
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع |
integrated computer package |
software integrated |
modular accounting package |
برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی |
slide show package |
بسته نمایش اسلاید |
To do a package up good and tight . |
بسته ایی را محکم بستن |
dual in line package |
بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود |
application |
پیشنهاد |
application [for something] |
درخواست نامه [برای چیزی] |
on application |
در زمان [حالت] درخواست |
application |
عرضحال |
application |
معمولا به صورت نوشته |
application |
کاربرد |
application |
اعمال |
application |
موارد استعمال |
application |
تقاضای کار |
application |
به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن |
application |
درخواست |
application |
برنامه کاربردی استفاده |
application |
فرم تقاضا |
application |
تقاضا برای چیز |
application |
اجرا |
application |
کاربرد استفاده |
application |
استعمال |
application |
درخواست نامه پشت کار |
application |
کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند |
to grant an application |
درخواست نامه ای را پذیرفتن |
to file an application to somebody |
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن |
application [applicability] |
قابلیت اجرا |
application [applicability] |
قابلیت استفاده |
application [applicability] |
عملی بودن |
application [applicability] |
مقبولیت |
application software |
programs application |
to withdraw an application |
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای |
application credentials |
مدارک درخواستنامه |
application documents |
مدارک درخواستنامه |
application papers |
مدارک درخواستنامه |
application [applicability] |
مفیدبودن |
application expenses |
هزینه های درخواستنامه [درخواست کار] |
Application may be filed by ... |
مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است. |
application [applicability] |
سودمندی |
field of application |
میدان کاربرد |
application study |
بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد |
application years |
عمر مفید یک دستگاه |
application years |
مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند |
brush application |
رنگزنی با قلم مو |
credit application |
تقاضای گشایش اعتبار |
application of load |
کاربرد بار |
application of fire |
اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش |
application of a force |
فرود نیرو |
application study |
بررسی پذیرش اماد |
application software |
نرم افزار کاربردی |
application oriented |
کاربرد گرا |
application of load |
فرود بار کاربرد نیرو |
application program |
برنامه کاربردی |
application programmer |
برنامه نویس کاربردی |
application programming |
برنامه نویسی کاربردی |
application programs |
برنامههای کاربردی |
microcompouter application |
کابردهای ریزکامپیوتر |
application of a force |
کاربرد نیرو |
application form |
برگ درخواست |
application heap |
پشته کاربردی |
application heap |
حافظه پایه |
application for loan |
تقاضای وام |
outward application |
استعمال برونی یا خارجی |
standby application |
کاربرد جانشین |
transactional application |
برنامه کاربردی ثبت و ضبط |
nontransactional application |
برنامه کاربردی غیر ثبت وضبطی |
vertical application |
برنامه کاربردی عمودی |
written application |
تقاضانامه |
application oriented language |
زبان کاربردی |
application program interface |
میانجی یا رابط برنامه کاربردی |
systems application architecture |
معماری کاربردی سیستم ها |
to make an application [to apply] |
درخواست کردن |
point of application of a force |
نقطه فرود نیرو |
to reject [refuse] an application |
درخواست نامه ای را رد کردن |
application of low to instances |
تطبیق قانون با موارد |
compressive load application |
بار فشاری |
client based application |
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر |
server based application |
برنامه کاربرد شبکه |
FI'll in the job application form. |
این برگ درخواست کاررا پرکنید |
mail application programming interface |
مجموعه استانداردها |
mail application programming interface |
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند |
subsequent filing [application, documents] |
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه |