Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 32 (3 milliseconds)
English	Persian
applied	عملی
applied	کابردی
applied	بکار بردنی
applied	بکاربرده
applied	برای هدف معین بکار رفته کاربسته
applied	وضع معموله
applied	کاربردی
applied	کاربسته
applied	هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
applied	توکار ستون
applied <adj.> <past-p.>	بکاربرده شده
applied <adj.> <past-p.>	بکار رفته
applied <adj.> <past-p.>	مستقر شده
applied <adj.> <past-p.>	گسترش یافته
applied <adj.> <past-p.>	قرار داده شده
applied <adj.> <past-p.>	نصب شده
Other Matches
applied mathematics	ریاضیات کاربردی [ریاضی]
he applied him self to study	مشغول تحصیل شد
he applied him self to study	دست بتحصیل زد
applied research	تحقیق عملی
applied chemistry	شیمی کاربردی
applied ecology	بوم شناسی کاربردی اکولوژی کاربردی
applied economics	علم اقتصاد کاربردی
applied economics	علم اقتصاد عملی
applied economics	اقتصاد صنعتی
applied mathematics	ریاضیات کاربردی
applied or mixed	ریاضیات علمی
applied psychology	روانشناسی کاربردی
applied research	تحقیقات عملی
applied economics engineer	مهندس اقتصاد صنعتی
applied magnetic field	میدان مغناطیسی اعمال شده
University of Applied Sciences [UAS]	دانشگاه فناوری

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com