English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
approach line خط تقرب به باند
Search result with all words
line of approach راه وصول
line of approach راه تقرب به دشمن
line of approach مسیر تقرب یا فرود
Other Matches
approach approach conflict تعارض گرایشی- گرایشی
to approach something نزدیک شدن به چیزی
to approach something نزدیک آمدن به چیزی
to approach somebody [something] نزدیک شدن به کسی [چیزی]
to approach one another به هم نزدیک شدن [همچنین اصطلاح مجازی]
to approach به طرف کسی رفتن
to approach به طرف کسی رفتن برای برخورد
to approach somebody [something] نزدیک آمدن به کسی [چیزی]
to approach somebody [something] به سمت کسی [چیزی] رفتن
approach حرکت به سمت جلو
approach دورخیز
approach مسیر فرود
approach نزدیک امدن معبر
approach دیدگاه
approach رویکرد
approach برداشت روش
approach شیوه
approach برخورد
approach مشی
approach نزدیک شدن
approach نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach معبر
approach رسیدن
approach پرواز هواپیما درست قبل ازفرود
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approach دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
avenues of approach معابر وصولی
approach wall دیواره ورودی
approach transition تبدیل ورودی
approach time زمان نزدیک شدن به باند
approach time زمان تقرب هواپیما
hump approach برآمدگیکناری
approach clearance اجازه فرود
approach ramp سربالائی ورودی
angle of approach زاویه تند
angle of approach زاویه فرود هواپیما
angle of approach زاویه تقرب هواپیما
approach march راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
approach sequence ترتیب توالی تقرب هواپیماها
approach schedule برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
approach route مسیرفرود به باند
approach gradient شیب گرایش
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
approach end ابتدای باند فرود
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
approach clearance اجازه تقرب
angle of approach زاویه حاده
approach chart نقشه تقرب هواپیما
approach chart نقشه مسیر فرود
approach lane مسیر تقرب
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
approach route مسیر تقرب به باند
approach ramp شیب ورودی
approach ramp فرازای ورود
approach ramp فرازورودی
to approach [a topic] ذکر کردن [موضوعی]
approach parapets جان پناه دیوار
counter approach استحکامات متقابله
approach channel کانال ورودی- نهر ورودی
velocity of approach سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
radio approach دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
missed approach فرود ناقص
systems approach رویکرد نظام نگر
intrinsic approach رهیافت سرشتی
intrinsic approach رهیافت درونی
covered approach راه نفوذی پوشیده
covered approach پیشروی پوشیده معابر مخفی
covered approach مسیر پوشیده
avenues of approach راههای نفوذی مسیرهای تقرب
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
missed approach فرود اضطراری
intermediate approach مسیر تقرب فرعی
initial approach تقرب اولیه هواپیما
quantitative approach دیدگاه کمی
quantitative approach روش کمی
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
final approach مسیرنهایی فرود هواپیما
final approach مسیر نهایی فرود
expenditure approach روش مخارج
expenditure approach روش هزینه
information approach روش کسب اطلاعات
initial approach مسیر تقرب اصلی
landing approach مسیر تقرب
commodity approach بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
underpass approach نشیب پیوند
clinical approach روش بالینی
underpass approach سرازیری پیوند
income and expenditure approach مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
automatic approach and landing روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
target approach point اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
closest point of approach نزدیکترین نقطه گذر
approach avoidance conflict تعارض گرایشی- اجتنابی
ground controled approach دستگاه تقرب خودکار
ground controled approach دستگاه فرود خودکار هواپیما
line to line fault اتصال کوتاه خط به خط
line by line analysis تجزیه سطر به سطر
line to line fault اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault اتصال کوتاه دوقطبی
line to line spacing فاصله سطور
line to line fault تماس خطوط
line by line milling فرز کردن سطر به سطر
line by line milling فرز کردن سطری
line to line voltage ولتاژ بین دو خط
line to line voltage ولتاژ زنجیر شده
along line در امتداد خطوط
line out با خط علامت گذاشتن
out of line <idiom> ناصحیح
all along the line درامتدادهمه خط
line by line سطر به سطر
line up <idiom> سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up <idiom> به صف کردن
down the line <idiom> درآینده
all along the line در همه جا
along line در خط
line out قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
below the line درامد یا هزینه غیر مترقبه
in line شمشیر در وضع حمله
to come in to line موافقت کردن
the line صف
mean line خط میان
in line <idiom> با محدودیت متداول
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
in line همراستا
o o line خط تقسیم دیدبانی
down line بار کردن پایین خطی
o o line خط دیدبانی سپاه
down the line ضربه از کنار زمین
old line دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
old line محافظه کار
on line help کمک مستقیم
on the line هواپیمای اماده پرواز
out of line خارج از خط جبهه
out of line جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
to come in to line در صف امدن
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
line-up به خط شدن
line بخط کردن
line اراستن
line ترازکردن
line استرکردن
line پوشاندن
line خط
line طناب خط
line خط صف
line up <idiom> به درستی میزان کردن
line صفی در خط
line خط دار کردن
line خط انداختن در
off line وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line up ردیف ایستادن تیم
line up به ترتیب ایستادن
line up به خط شدن
Are you still on the line? هنوز پشت تلفن هستی؟
Are you still on the line? خط را قطع نکردی؟
line لجام
off line منفصل
off line غیر متصل
off line برون خطی
line : خط کشیدن
line در سمت
line سیم
line جبهه جنگ
line طرز
line اتصال فیزیکی به ارسال داده
line شعبه
line محصول
by line خط دوم یافرعی
by line خط فرعی راه اهن
by line کار یاشغل اضافی وزائد
line لوله منفردی در سیستم سیالات
line لاین
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line نسب
by-line کار یاشغل اضافی وزائد
line خط زدن
by-line خط فرعی راه اهن
by-line خط دوم یافرعی
line حدود رویه
line رشته
line ردیف
line دهنه
line جاده
line : خط
line طناب سیم
line رشته بند
line سطر
line رسن
line ریسمان
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
on line مستقیم
on line در خط
on line مورداستعمال
on line درون خطی
off line قطع
line of d. حد فاصل
on line متصل
on line داخل رده
line-up ردیف ایستادن تیم
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com