Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
appropriation language
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
Other Matches
appropriation
تخصیص
appropriation
تصاحب
appropriation
قصدتملک و بخود اختصاص دادن مال مسروقه
appropriation
در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
appropriation
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
appropriation
ذخیره اختصاصی
appropriation
اختصاص دادن اعتبار واگذار کردن
appropriation
منظورکردن
appropriation
تخصیص وجه
appropriation
تملک
appropriation
اختصاص بودجه
appropriation bill
صورت ضبط اموال
appropriation limitation
محدودیت بودجه
appropriation limitation
محدودیت تخصیص اعتبار
appropriation of goods
ضبط مال التجاره
appropriation receipt
رسید سپرده قانونی
appropriation receipt
رسیدسپرده رسید اعتبار
appropriation refund
بازپرداخت سپرده
continuing appropriation
تامین اعتبار پیوسته
continuing appropriation
مداومت تامین اعتبار
expired appropriation
اقلامی که مدت اعتبار توزیع انها گذشته باشد
appropriation title
عنوان سپرده
appropriation title
عنوان اعتبار
appropriation symbol
کد بودجه
appropriation symbol
کد اعتبار
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
naval appropriation bill
بودجه نیروی دریایی
appropriation reimbur sement
تامین سپرده یاوثیقه
appropriation reimbur sement
تامین اعتبار
first language
زبانیکهازهمهبهآنبیشترتسلطدارید
second language
زباندوم
for a language course
برای یک دوره زبان
I am here for a language course
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
pl. language
زبان پی ال وان
language
زبان
language
زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
language
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
language
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
language
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
language
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
برنامهای که به عنوان مترجم
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language
در زمان اجرا
language
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
language
تبدیل و اجرا میکند
language
سخنگویی تکلم
language
بصورت لسانی بیان کردن
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
language
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language
قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص
language
کلام
language
زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود
language
زبان
language
لسان
language
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
language
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
program language
زبان برنامه نویسی
procedural language
زبان رویهای
semitic language
زبان سامی
redundant language
سخن زائد یازیادی حشووزوائد
publication language
زبان انتشارات
pascal language
زبان پاسکال
parliamentary language
زبان مودبانه
rpg language
زبان ار پی جی
program language
زبان برنامه
programming language
زبان برنامه نویسی
publication language
زبان نشری
reference language
زبان مرجع
query language
زبان پرس و جو
quary language
زبان پرس و جو
parliamentary language
اصطلاخات پارلمانی
parliamentary language
زبان مجلسی
original language
زبان اصلی
musical language
زبان موسیقی
mute language
زبان بیزبانی
mute language
زبان حال
mnemonic language
زبان یادمان
mechanical language
زبان ماشینی
maternal language
زبان مادری
machine language
زبان ماشین
native language
زبان اختصاصی
native language
زبان طبیعی
official language
زبان رسمی
objective language
زبان مقصود
object language
زبان مقصد
object language
زبان مقصود
non procedural language
بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
non procedural language
زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
native language
زبان بومی
natural language
زبان طبیعی
lisp language
زبان لیسپ
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
A crash language course .
دوره فشرده آموزش زبان
What foreign language do you know?
کدام زبان خارجی رامی دانید ؟
language lab
زبان
language lab
آزمایشگاه
language laboratory
آزمایشگاه زبان
language laboratories
آزمایشگاه زبان
written language
زبان نوشتاری
use foul language
فحاشی کردن
It is better to know each others mind than to know each others language.
<proverb>
همدلى از همزبانى بهتر است .
to talk the same language
<idiom>
به یک سبک فکر کردن
[اصطلاح مجازی]
a dead language
<idiom>
زبان مرده و منقرض شده
[زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
to pick up a language.
<idiom>
زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن.
[از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
to translate something
[from/into a language]
برگرداندن
[نوشتنی]
چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
to translate something
[from/into a language]
ترجمه
[نوشتنی]
کردن چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
tongue
[language]
زبان
to talk the same language
<idiom>
همدیگر را فهمیدن
[اصطلاح مجازی]
use bad language
فحش دادن
standard language
زبان متعارف
source language
زبان اصلی
source language
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
source language
زبان منبع
snobol language
زبان اسنوبول
simulation language
زبان شبیه سازی
simula language
زبان سیمیولا
symbolic language
زبان نمادی
syntax language
زبان تشریح نحو
target language
زبان هدف
universal language
زبان فراگیر
tone language
زبانهای اهنگی
to fix a language
زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
the turkish language
زبان ترکی
the persian language
زبان فارسی
technical language
زبان تخصصی
technical language
زبان فنی
target language
زبان مقصود
simscript language
زبان سیمسکریپت
fabricated language
زبان ساختگی
control language
زبان کنترل
computer language
زبان کامپیوتر
computer language
زبان کامپیوتری
compiler language
زبان همگردانی
common language
زبان مشترک
common language
زبان عمومی
commerical language
زبان تجاری
command language
زبان دستوری
conversational language
زبان محاورهای
dancing language
زبان رقص
compile language
زبان کامپایل
extensible language
زبان توسعه پذیر
enquiry language
زبان پرس و جو
dumb language
زبان بی زبانی
dumb language
زبان حال
design language
زبان طراحی
declarative language
زبان تشریحی
declarative language
زبان اعلانی
declarative language
زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را
command language
زبان فرمان
command language
زبان فرماندهی
comit language
زبان کامیت
ambiguous language
زبان مبهم
algorithmic language
یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
algorithmic language
AL
algorithmic language
زبان الگوریتمی
algebraic language
زبان با مفاد آزاد
algebraic language
زبان جبری
sign language
زبان اشاره
sign language
مکالمه با اشاره
sign language
زبان مخصوص کرها
apl language
زبان ای پی ال
apt language
زبان ای پی تی
artificial language
زبان مصنوعی
basic language
زبان بیسیک
bad language
فحش
body language
زبان بدن
bad language
دشنام
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
assembly language
زبان اسمبلی
assembly language
زبان همگذاری
sign language
زبان علامات
formal language
زبان صوری
grss language
زبان جی پی اس اس
language processor
زبان پرداز
halophrastic language
زبان تک واژهای
language master
زبان اموز
language master
اموزگار زبان
knowledge of a language
دانستن زبانی
indelicate language
سخن زشت
intelligent language
زبان هوشمند
indelicate language
سخن خارج از نزاکت
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
human language
زبان بشری
indecent language
سخن ناشایسته
indecent language
سخن زشت
language translator
مترجم زبان
foul language
فحش
language subset
زیر مجموعه زبان
language processor
پردازشگر زبان
formmal language
زبان صوری
graphic language
زبان نگارهای
foul language
دشنام
natural language processing
پردازش زبان طبیعی
language display button
دکمهنمایشگر
data manipulation language
زبان دستکاری داده ها
assembly language instruction
دستورالعمل زبان اسمبلی
data manipulating language
زبان دستکاری داده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com