Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
English
Persian
arithmetic operation
عملیات حسابی
arithmetic operation
عمل ریاضی
arithmetic operation
عمل حسابی
arithmetic operation
عمل محاسباتی
Search result with all words
binary arithmetic operation
عملکرد ریاضی دودویی
basic operation of arithmetic
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
fundamental operation of arithmetic
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
Other Matches
arithmetic
حساب
[ریاضی]
arithmetic mean
میانگین حسابی
arithmetic
افماریک
[ریاضی]
arithmetic mean
میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic mean
میانگین
arithmetic
محاسباتی
arithmetic
حسابی
arithmetic
حساب
arithmetic
حسابی حسابگر
arithmetic
بخش سخت افزاری CPU که تمام توابع ریاضی و منط قی را انجام میدهد
arithmetic
حسابدان
arithmetic
دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
arithmetic
فضایی در حافظه که عملوند ها را ذخیره میکند
arithmetic
تابع ریاضی اعمال شده روی داده
arithmetic
توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
arithmetic
محاسباتی که روی اعداد انجام می شوند از قبیل جمع و تفریق و ضرب و تقسیم
arithmetic
داده یا کلمهای که در ثبات یک بیت به چپ یا راست انتقال داده میشود و بیت انتها را از دست میدهد
arithmetic
عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
arithmetic
مربوط به توابع ریاضی از قبیل جمع و تفریق و تقسیم و ضرب
arithmetic
علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
arithmetic
عمل ریاضی انجام شده توسط ALU
arithmetic
علم حساب
arithmetic
عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
arithmetic check
مقابله حسابی
arithmetic progression
تصاعد حسابی
arithmetic instruction
دستورالعمل حسابی
arithmetic instruction
دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
arithmetic method
روش حسابی
arithmetic expression
عبارت حسابی دستورالعمل حسابی
arithmetic register
ثبات حسابی ثبات محاسباتی
arithmetic expression
مبین حسابی
arithmetic , political
اقتصاد سیاسی
binary arithmetic
حساب دودویی
arithmetic statement
دستورمحاسباتی
arithmetic statement
حکم حسابی
arithmetic shift
تغییر مکان حسابی
arithmetic series
سریهای حسابی
arithmetic relation
رابطه حسابی
arithmetic relation
ارتباط محاسباتی
arithmetic register
ثبات ریاضی
arithmetic register
ثبات حسابی
arithmetic progression
تصاعد ریاضی
arithmetic progression
تصاعد عددی
arithmetic unit
واحد حساب
arithmetic operator
عملگرمحاسباتی
arithmetic operator
نشان حسابی عملگر ریاضی
arithmetic operator
عملگرحسابی
arithmetic unit
واحد محاسبه
arithmetic operator
اپراتور محاسباتی
binary arithmetic
حساب دودوئی
multiprecision arithmetic
ریاضیات با دقت چند گانه
modulo arithmetic
شاخهای از ریاضی که از باقی ماندن عدد وقتی بر عدد دیگر تقسیم میشود استفاده میکند
elementary arithmetic
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
modulo arithmetic
ریاضی تابعی در پایه N
modulo arithmetic
بررسی تشخیص خطا با استفاده از باقی مانده عمل ریاضی روی داده
arithmetic sequence
تصاعد حسابی
[ریاضی]
arithmetic function
تابع حسابی
[ریاضی]
the four basic arithmetic operations
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
floating point arithmetic
حساب ممیز شناور
fixed point arithmetic
حساب ممیز ثابت
arithmetic logic unit
واحد حساب و منطق
logic arithmetic unit
واحد منطق و حساب
arithmetic logic unit
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
to come into operation
کاربرد پذیر شدن
to come into operation
قابل اجرا شدن
one way only operation
عملکردتنها یک طرفه
to come into operation
بکار افتادن
either way operation
ارسال داده در یک جهت روی کانال دوجهته
not operation
عمل نقض
either or operation
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
to come into operation
قانونی درست شدن
co-operation
همکاری مشترک
operation immediate
اقدام سریع
or operation
عمل یا
to come into operation
دایر شدن
one way only operation
عملکرد فقط یک طرفه
to come into operation
قابل اجراشدن
not operation
عمل نفی
come into operation
قابل اجرا شدن
operation
کارکرد
co-operation
کار مشترک
to come into operation
قانون شدن
operation
عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند
operation
ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
operation
عملیاتی که عملوندهای لازم را از حافظه دریافت می کنند. عملیات را انجام می دهند و نتیجه را برمی گردانند به حافظه
operation
سخت افزار مبدل دستور که ماشین
operation
بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
operation
دستور برنامه که کاری انجام نمیدهد
operation
بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
operation
دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
operation
به اجرا
operation
دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
operation
عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
operation
مدت زمانی که عملیات باید حلقه اجرا را طی کند
operation
ترتیب ای که عملیات دستور انجام می شوند
operation
فرآیندی که روی بلاکی از داده انجام میشود
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
operation
کار کردن
operation
بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
operation
اداره
operation
عملیات
operation
درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
operation
عمل
operation
عملکرد
operation
بهره برداری
operation
وابسته به عمل عملکرد
operation
گردش
operation
عمل جراحی عمل
operation
گرداندن
operation
عمل کردن
operation
کارکردن با یک وسیله
operation
عمل جراحی
operation
کار
operation
گردش جنبش
operation
به کارانداختن
operation
آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
operation order
دستور عملیاتی
operation order
دستورعملیات
operation overlay
کالک عملیات
operation overlay
کالک عملیاتی
parallel operation
عملکرد موازی
parallel operation
عمل موازی
operation research
پژوهش عملیاتی
operation research
تحقیق درعملیات
parallel operation
عملیات موازی
operation of contract
نفوذ قرارداد
method of operation
طرز کار
operation analysis
تحلیل عملکرد
operation analysis
عمل کاوی
operation annexes
پیوستهای عملیاتی
operation center
مرکز عملیات
operation code
رمزالعمل
operation code
کد عملیاتی
operation code
رمز عمل
operation decoder
عمل گشا
operation decoder
عمل شناس
operation manager
مدیر عملیات
operation map
نقشه عملیاتی
operation map
نقشه عملیات
online operation
عمل درون خطی
one step operation
عمل تک مرحله
privieged operation
عمل ممتاز
point operation
عمل نقطهای
unattended operation
هملکرد مراقبت نشده
unattended operation
سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
unattended operation
عملکرد بی مراقب
unary operation
عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
unary operation
عمل یگانی
two way simultaneous operation
عملکرد همزمان دو طرفه
two way alternate operation
عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
unattended operation
عملکردبی مراقب
operation keys
کلیدهایعملیات
to put something into operation
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
binary operation
عمل دوتایی
[ریاضی]
furnace operation
طرزکار کوره
Operation room.
اتاق عمل ( بیمارستان )
A surgical operation .
عمل جراحی
transformer operation
عملکرد یا طرزکارترانسفورماتور
transfer operation
عمل انتقال
the machine is in operation
ماشین در گردش است ماشین دایر است
string operation
عملیات رشتهای
serial operation
عملیات سری
serial operation
عمل نوبتی
revenue operation
عملکرد
rescue operation
عملیات نجات
ready for operation
اماده کار
pseudo operation
عملواره
string operation
عملکردرشتهای
surgical operation
عمل جراحی
the four fundamental operation
چهارعمل اصلی
the breathing operation
کاردم زدن عمل تنفس
telephone operation
طرز کار تلفن کار تلفن
telephone operation
عملکرد تلفن
synchronous operation
عملیات همزمان
synchronous operation
عمل همگام
symmetry operation
عمل تقارن
surgical operation
دست کاری
pseudo operation
شبه عمل
external operation
عملیات خارجی
cycle of operation
دوره عمل سلاح
conversational operation
عملیات محاورهای
contouring operation
فرم کاری
contouring operation
کار فرم دهی
continous operation
عملکرد پایدار
continous operation
کار دائمی
concurrent operation
عملکرد همزمان
concept of operation
تدبیر عملیاتی
computer operation
عملیات کامپیوتر
computer operation
عملکرد کامپیوتری
cycle of operation
جریان عمل جنگ افزار
dagger operation
عمل خنجری
equivalence operation
عمل هم ارزی
emergency operation
کارکرد
emergency operation
بهره برداری اضطراری
dyadic operation
عملکرد دوتایی
dyadic operation
عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی
dyadic operation
عمل دوتایی
duplex operation
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
dual operation
عمل همزاد
destructive operation
عملیات مخرب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com