Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
arm roll and outside leg trip
فن ارنج
Other Matches
trip
سبک رفتن
trip
مسافرت مسافرت کردن
trip
ازاد کردن یاشکل کردن طناب
trip
فت پا
To trip up someone.
به کسی پشت پا زدن
to go away on a trip
به سفری رفتن
take a trip
<idiom>
به سفررفتن
trip up
<idiom>
اشتباه کردن
trip
لغزش
trip
اشتباه
trip
پشت پا خوردن یازدن
trip
لغزش خوردن سکندری خوردن
trip
سفر کردن گردش کردن
trip
گردش
trip
سفر لغزش
trip
سکندری
trip
اسکیپ درچاه
trip
در کردن تیر
trip
چکانیدن ماشه
trip
پرواز
trip
رفت یا برگشت فنر
trip ticket
برگه اجازه مسافرت
trip wire
سیم ضامن مین
ego trip
خودپرواری
field trip
گردش علمی
trip wire
سیم کشش
trip ticket
بلیط مسافرت
trip hammer
چکش اهرمی لنگری
trip flare
مین روشن کننده جهنده موشک منور جهنده
trial trip
مسافرت ازمایشی یا امتحانی
round trip
سفر رفت و برگشت سفردوسره
mils trip
تغییر سمت میلیمی
mils trip
اشتباه میلیمی
leg trip
گرفتن لنگ
leg trip
فت پا
trip mileometer
نشانگرمسافت
day trip
سفر یکروزه
to be on a guilt trip
<idiom>
احساس خیالی داشتن که مقصر هستنند
[اصطلاح روزمره]
to go away on a business trip
به سفر تجاری رفتن
river trip
گردش رودخانه ای
river trip
مسافرت رودخانه ای
ego trip
تسلیم به هوای نفس
I have a short trip ahead.
قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
Get ready for the journey(trip)
برای مسافرت حاضر شو
Can you reckon the cost of the trip?
هزینه سفر رامی توانی حساب کنی ؟
trip the light fantastic
<idiom>
رفتن برای رقصیدن
My trip to Europe was business and pleasure combined .
سفرم به اروپ؟ هم فال بود وهم تماشا
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it.
ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند
[مخالفت کردند ]
.
roll out
دویدن هواپیما روی باند
roll out
سر خوردن هواپیما
roll out
ازتختخواب بیرون امدن گسترده شدن
roll out
از حافظه جمع کردن
roll on roll off
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
roll on roll off
روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
roll on roll off
روش بارگیری مستقیم ناو
roll in
در حافظه پهن کردن
roll
صورت
roll on/roll off
بارگیری- تخلیه
roll out
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
roll in
<idiom>
باقیمت بالایی رسیدن
to roll on
صاف کردن
to roll on
غلتیدن
to roll on
اسان رفتن
to roll by
صاف رفتن
to roll by
غلتیدن
to roll by
اسان رفتن
roll up
رویهم جمع شدن
roll up
جمع اوری کردن تاسیسات
roll up
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
roll up
چرخیدن
roll up
انباشتن
roll up
اندوختن
roll up
جمع کردن
roll around
<idiom>
برگشتن
roll
طاقه
roll
تردادن
roll
تراندن
roll
غلت خوردن گشتن
roll
غلتیدن
roll
بدوران انداختن
roll
گردکردن
roll
غلتک زدن
roll
لوله
roll
غل دادن
roll
غلتاندن غلت دادن
roll
نورد
roll
تلاطم داشتن
roll
غلتش ناو
roll
نورد کردن
roll
فهرست
roll
چرخش توپ والیبال
roll
چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
roll
غلطیدن
roll
ناویدن
roll
ناوش
roll
دوران حول محور طولی غلطش
roll
انحراف به چپ یا راست
roll
غلطیدن ناو
roll
غلتک
roll
ثبت
roll
توپ
roll-on/roll-off
بارگیری- تخلیه
roll
فهرست پیچیدن
roll
طومار
roll
چیز پیچیده
roll
چرخش گردش
to be on the pay roll
جزوکارمندان یا مزدوران بودن
to be on the pay roll
مواجب یا مزد گرفتن
roll of honour
لیست افتخار
roll-call
حاضر و غایب کردن
hip-roll
تیر چوبی نبش
edge-roll
ابزار سه ربع گرد
wire roll
نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
angle-roll
ابزار گرد
roll-calls
حاضر و غایب کردن
the roll of the sea
غلت یا موج اب دریا
swing roll
چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
to roll one's eyes
<idiom>
نشان دادن بی میلی
[بی علاقگی]
به انجام کاری
[اصطلاح مجازی]
sheet roll
نورد ورق
shoulder roll
چرخیدن روی شانه ها
straightening roll
غلطک مستقیم کنی
striking off the roll
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
roll of honour
صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
the roll of a ship
غلت کشتی
rock'n'roll
رقص راک اندرول
rock'n'roll
رقص بحنبان وبچرخان
bed roll
خاموت انکادره
roll film
فیلملولهای
roll back
عقبگرد
pancake roll
کلوچهایکهباسبزیجاتچینی
pancake roll
گوشتو...درستمیشود
sausage roll
نوعیغذاباسوسیس
spring roll
مربوطبهغذایچینی
roll up one's sleeves
<idiom>
سخت تلاش کردن
To roll up the map. ,
نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
To call the roll. Roll-call.
حاضر غایب کردن
crushing roll
غلتکسنگشکن
toilet roll
دستمالتوالت
rock and roll
رقص راک اندرول
rock and roll
رقص بحنبان وبچرخان
to call the roll
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
universal roll
نورد یونیورسال
universal roll
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
western roll
غلطیدن افقی از روی میله
drum roll
ضربات مداوم
drum roll
تندزنی
To roll up ones sleeves.
آستینهارابالازدن
cold roll
نورد کردن در حالت سرد
muster roll
دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
period of roll
دوره تناوب
period of roll
زمان تناوب چرخش
pick and roll
ایجاد سد و چرخش
pilger roll
غلطک زائر
plate roll
غستگاه نورد صفحه
roll axis
محور غلطش
roll back
عقب کشیدن
roll back
قیمت جنسی یاکالایی را بسطح اولیه پایین اوردن
roll back
عقب کشی
roll back
عمل تنزل دادن
roll back
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
roll back
کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
call the roll
حاضر و غایب کردن
roll call
حاضر و غایب
muster roll
دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
pay roll
لیست پرداخت حقوق
pay roll
لیست حقوق
cross roll
نورد عرضی
drag roll
غلطک کششی
dummy roll
غلطک کور
dummy roll
نورد کور
eastern roll
شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
cogging roll
دستگاه نورد اولیه شمش
grooved roll
غلطک شیاردار
grooved roll
نورد شیاردار
hot roll
نورد کردن داغ
idle roll
غلطک کور
jack roll
چرخ چاه
jelly roll
رولت
jelly roll
نان شیرینی ژله دار ولوله کرده
chilled roll
نورد سخت کننده
chest roll
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
roll call
شیپورجمع
back up roll
غلطک پشت بند
bottom roll
غلطک ماتریسی
blooming roll
دستگاه نوردشمشه
backing roll
غلطک پشت بند
blooming roll
نورد شمشه
bed roll
رختخواب پیچ
bead roll
صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
giant roll
تاب
roll paper
کاغذ لولهای
roll pass
کالیبر نورد
roll pass
رخده نورد
roll over credit
اعتبار گردان
roll reversal
حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
roll scroll
متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
roll stand
مقام نورد
break down roll
پیش نورد
call the roll
حضور و غیاب کردن
roll forward
, با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com