English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English Persian
armature loop حلقه ارمیچر
armature loop پیچک ارمیچر
Search result with all words
single loop armature ارمیچر تک پیچکی
Other Matches
armature زره
armature میله فولادی
armature ارمیچر
armature القاگیر
armature جوشن
armature جوشن پوشش
armature میله فلزی
h armature ارمیچر تیراهنی
armature سیم پیچ
armature ارماتور
armature current جریان ارمیچر
armature pole قطب ارمیچر
armature winding سیم پیچ ارمیچر
armature reaction واکنش ارمیچر
armature reaction عکس العمل ارمیچر
armature resistance مقدار مقاومت ارمیچر
armature stand پایه ارمیچر
armature tape نوار چسب ارمیچر
girder armature ارمیچر تیر اهنی
armature slot شیار ارمیچر
armature pocket شیار ارمیچر
armature core هسته ارمیچر
armature coil پیچک ارمیچر
armature circuit مدار ارمیچر
armature shaft محور ارمیچر
armature bar میله ارمیچر
armature band کمربند ارمیچر
armature heating گرم شدن ارمیچر
armature interference اغتشاش ارمیچر
external armature ارمیچر خارجی
shuttle armature ارمیچر تیراهنی
slotted armature ارمیچر شیاردار
ring armature ارمیچر حلقوی
pole armature ارمیچر قطبی
dynamo armature ارمیچر دینام
teeth of armature دندان ارمیچر
three phase armature ارمیچر سه فازه
two phase armature ارمیچر دو فازه
unipolar armature ارمیچر تک قطبی
double armature ارمیچر دوگانه
disk armature ارمیچر صفحهای
cylindrical armature ارمیچر استوانهای
drum armature ارمیچر استوانهای
ribbed armature ارمیچر شیاردار
armature winder دستگاه ارمیچرپیچ
magner armature جوشن مغناطیسی
internal armature ارمیچر داخلی
armature varnish شالاک ارمیچر
armature tooth نیش ارمیچر
polarized armature ارمیچر قطبیده
armature tester ارمیچرازما
ironclad armature ارمیچر جوشن دار
demagnetizing turns of armature دورهای مغناطیس زدای ارمیچر
pitch of armature winding گام پیچک
bar wound armature رتور قفس سنجابی
back turns of armature سیمپیچی معکوس ارمیچر
duplex wound armature ارمیچر دو سیم پیچی
balanced armature unit جوشن متعادل
armature shifting motor موتور با ارمیچر قابل تغییر
closed coil armature ارمیچر مدار بسته
bar wound armature ارمیچر میلهای
dead turn of armature دور هرز ارمیچر
armature end play بازی محوری ارمیچر
starter motor armature ارمیچر راه انداز
smooth core armature ارمیچر با هسته صاف
single armature converter مبدل یک ارمیچری
re entrant armature winding سیم پیچ ارمیچر باز گشته
armature binding wire سیم بست ارمیچر
open coil armature ارمیچر با پیچک باز
magnetic armature loudspeaker بلندگوی مغناطیسی
lap wound armature ارمیچر رویهم
toothed ring armature ارمیچر حلقوی دندانه دار
to keep somebody in the loop <idiom> کسی را در جریان گذاشتن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop <idiom> کسی را در جریان نگه داشتن [گذاشتن] [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to be in the loop <idiom> آگاه بودن از [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
do while loop حلقه WHILE/DO
do while loop لوپ WHILE/DO
to be in the loop <idiom> در جریان بودن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
for next loop حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
for/next loop حلقه NEXT/FOR
inner loop حلقه داخلی
inner loop حلقه درونی
while loop دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
inner loop حلقهای درون حلقه دیگر
loop گریز
loop بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop دریچه
loop مهاری
loop کمند
loop حلقه درون حلقه دیگر
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop سوراخ
loop دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop حلقه شدن
loop حلقه زدن
loop درو در انتهای خرک
loop چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop ضربه بلند قوس دار
loop گره زدن
loop پیچ چرخ
loop خمیدگی
loop ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop حلقه دارکردن
loop حلقه
loop پیچ خوردن حلقه زنی
loop گره
loop حلقه طناب
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
overhead loop گره حلقومی یا گره بالاتنه
nested loop حلقه تو درتو
nested loop حلقه لانهای
loop-hole سوراخ دیدبانی
open loop مدار باز
to stay in the loop <idiom> آگاه ماندن در [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
prusik loop گره پلکانی
peg loop میخحلقهطناب
gun-loop [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
heel loop قوس پاشنه
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
loop-hole روزنه
hanger loop جایآویز
elastic loop حلقهارتجاعی
button loop دکمهرکاب
belt loop حلقهکمربند
open loop حلقه باز
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
arrow-loop شکاف تهویه
uncontrolled loop حلقه کنترل نشده
to stay in the loop <idiom> در جریان ماندن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
loop stitches کوکطنابی
subscriber's loop حلقه متعلق به مشترک
nested loop حلقه اشیانهای
ground loop تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
loop antenna انتن حلقوی
loop antenna انتن حلقهای
loop body تنه حلقه
endless loop حلقه بی پایان
loop checking مقابله حلقه
loop code کد حلقوی
loop control کنترل حلقه زنی
closed loop حلقه بسته
drip loop حلقه ریزش اب
local loop حلقه محلی
endless loop حلقه بی انتها
hysteresis loop حلقه پسماند
hysteresis loop منحنی هیسترزیس
induction loop حلقه القائی
feedback loop حلقه باز خوردی
inductive loop حلقه ی القائی
infinite loop حلقه نامحدود
infinite loop حلقه نامتناهی
expansion loop خم انبساط
curtain loop بازوبندپرده
loop body بدنه حلقه
loop counter شمارنده حلقه
loop sling مهار حلقوی بار بند حلقوی
counting loop حلقه شمارش
loop sling بند حلقهای
closed loop حلقه مسدود
current loop حلقه جاری
loop step پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop structure ساختار حلقهای
loop test ازمایش با حلقه وارلی
loop hole روزنه
loop sling حلقه بند تفنگ
loop pass پاس قوسی
loop drive ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop feeder سیم تغذیه حلقوی
loop hole گریز
loop initializaion ارزش دهی اغازی در حلقه
loop jump پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
drill loop حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
loop line دوراهی
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
warp-loop fringe ریشه حلقوی [در قالی همدان]
closed loop gain بهره تقویت درطبقه بسته
sleeve strap loop بستنوارسرآستین
open loop gain بهره تقویت در حلقه باز
perfection loop knot نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
loop mill rolling نوردکاری حلقوی
magnetic hysteresis loop حلقه هیسترزیس مغناطیسی
loop knot tie گره حلقوی
toe loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
loop control variable متغییر کنترل کننده حلقه
loop control structure ساختار کنترل حلقه
tap loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
distributor service loop خطسرویسپخش
input coupling loop حلقه پیوست ورودی
varley loop test ازمایش با حلقه وارلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com