English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
armor group گروه زرهی
armor group گروه زره تانک
Other Matches
armor تقویت کردن
armor مسلح کردن زره پوش کردن
armor رسته زرهی
armor زرهی
armor زرهی کردن
armor زره پوش کردن
armor سلاح
armor جوشن
armor زره
armor plate حفاظ یا پوشش زرهی
armor plate زره
armor piercing ضد زره
armor piercing ثاقب
armor protection حفافت زرهی
armor bearer حامل اسلحه زرهدار
armor bearer مسلح
armor basis پوشیده با زره
armor plate زره دار کردن پوشاندن بازره
armor plate ورق زرهی
scale armor زره پولک دار
composite armor زره مرکب
armor basis قطر زره
side armor سلاح کمری
skirting armor ضخیم ترین قسمت زره تانک
spaced armor تهیه زره دو پوشه یا دوپوسته
spaced armor دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
armor sweep عملیات پاکسازی زرهی
armor protection حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
light armor وسایل زرهی سبک
skirting armor زره دامنه تانک
light armor زره سبک
composite armor نیروی زرهی مرکب
depth charge armor حفاظ بمب زیرابی
depth charge armor روکش بمب زیرابی
armor piercing capped گلوله باکلاهک ثاقب
armor plate planer ماشین رنده ورق زرهی
armor piercing capped دارای کلاهک ثاقب
armor plate rolling mill دستگاه نورد ورق زرهی
in group گروه خودی
we group گروه خودی
t group گروه T
out group برون گروه
t group گروه حساسیت اموزی
group حزب
group شیعه
group کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group جمع کردن چندین وسیله با هم
group مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group دسته بندی کردن
group گروه رزمی
group دسته دسته کردن
group جمعیت گروه بندی کردن
group انجمن
group گروه
group ناوگروه
group دسته
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group جمع اوری چندین چیز با هم
group جمع شدن
hydrogxyl group گروه هیدروکسیل
group index شاخص گروه
group index اندیس گروه
group interview مصاحبه گروهی
group mark نشان گروه
group mark علامت گروه
group identification همانند سازی گروهی
local group گروه محلی
membership group گروه عضویت
minority group گروه اقلیت
natural group گروه طبیعی
norm group گروه هنجار
open group گروه باز
group frequency بسامد گروهی
group membership عضویت گروهی
leaving group گروه ترک کننده
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
group velocity سرعت گروهی
group theory نظریه گروهی
group theory نظریه گروهها
group test ازمون گروهی
group teaming ریخته گری گروهی
group structure ساخت گروهی
group separator جداساز گروه
group selector سلکتور گروهی
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group printing چاپ گروهی
group of targets گروه هدفها
group of targets گروه اماجها
group norms هنجارهای گروهی
Group theory نظریه گروه ها [ریاضی]
infinite group گروه نامتناهی
marginal group گروه حاشیهای
phosphoryl group گروه فسفریل
adverbial group گروه قیدی
splinter group گروهجداییطلب
business group شرکت سهامی [شرکت]
sporadic group گروه نامنظم [ریاضی]
cyclic group گروه دوری [ریاضی]
finite group گروه متناهی [ریاضی]
noun group گروهکلمات
interest group علایقگروهی
group practice گروهپزشکی
within group variance پراکنش درون گروهی
user group گروه کاربران
user group گروه استفاده کننده
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
task group گروه ماموریت زمینی
task group ناو گروه مامور اجرای عملیات
tail group مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
extra-group ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
symmetry group گروه تقارن
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
salvage group گروه بازیابی وسایل
repeating group الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
reference group گروه مرجع
product group کالاهی مشابه
primary group گروه نخستین
point group گروه نقطهای
selected group گروه گزیده
shot group گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
side group گروه جانبی
management group ائتلاف چند شرکت
management group ائتلاف تجاری
ginger group افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
substituent group گروه استخلافی
strength group گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
standardization group گروه معیاریابی
spelling group حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
pile group دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
criterion group گروه ملاک
boat group ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
between group variance پراکنش میان گروهی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group گروه خدمات ساحلی
battle group گروه نبرد
battle group واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
attack group گروه تک به ساحل
attack group گروه تک
bridged group گروه پل شده
bridging group گروه پل شده
carbonyl group گروه کربونیل
coordinated group گروه کوئوردینانسی
control group گروه گواه
commutative group گروه جابجاپذیر
command group گروه فرماندهی
coacting group گروه همکار
closed group گروه بسته
group pressure فشار گروهی
carboxylic group کروه کربوکسیلی
artillery group گروه توپخانه
army group گروه ارتش
acid group گروه اسید
abelian group گروه ابلی
group therapy گروه درمانی
age group گروه سنی
peer group گروه همسالان
blood group گروه خون
blood group تعیین کردن
blood group گروه خونی
acid group گروه اسیدی
acidic group گروه اسید
acidic group گروه اسیدی
pressure group گروه فشار
amino group گروه امینی
alkyl group گروه الکیلی
alkyl group گروه الکیل
air group گروه هوایی یک ناو
air group گروه هوایی
aiming group دستگاه مثلث گیری
aiming group عوامل مثلث گیری
age group گروه سالخور
detail group دسته ماموربیگاری
feeding group گروه تغذیه کننده
entering group گروه وارد شونده
entry group واجدین شرایط تخصصی شغلی
entry group گروه واجد شرایط
experimental group گروه ازمایشی
feeding group قسمت خوراک دهنده
group acceptance پذیرش گروهی
group captain سرهنگ هوایی
group casting ریخته گری
group casting ریخته گری گروهی
group discussion بحث گروهی
formal group گروه رسمی
group consciousness اگاهی گروهی
functional group گروه عاملی
group contagion سرایت گروهی
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
detail group قسمت بیگاری
dead group زمین بیروح
group factors عاملهای گروهی
group dynamics پویش گروهی
deactivating group گروه کم کننده فعالیت
end group گروه انتهایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com