Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 171 (9 milliseconds)
English	Persian
army corps	سپاههای ارتش
army corps	سپاههای نیروی زمینی
Search result with all words
army nurse corps	قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
women's army corps	ارتش زنان
women's army corps	قسمت زنان ارتش
Other Matches
corps	لشگر
corps	هیات
corps a corps	تماس بدنی
corps	م عده لشکر
corps	سپاه
corps	دسته
corps	گروه
corps	هیئت
corps	جسد
spirit de corps	حمیت قسمتی
corps artillery	توپخانه همراه سپاه
Peace Corps	سپاه صلح
press corps	گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
corps artillery	توپخانه سپاه
consular corps	هیات کنسولی
artillery corps	رسته توپخانه
artillery corps	قسمت توپخانه
corps de logis	[بلوک سیمانی اصلی در ساختمان]
corps commander	فرمانده سپاه
volunteer corps	سپاه داوطلب
spirit de corps	غرور نظامی
spirit de corps	روح یگانگی و اتحاد
esprit de corps	روح صمیمت و یگانگی دسته جمهی
spirit de corps	روحیه قسمتی
signal corps	قسمت مخابرات
espirit de corps	روحیه گروهی
signal corps	رسته مخابرات
corps diplomatique	هئیت نمایندگان سیاسی
veterinary corps	رسته دامپزشکی
corps troops	یکانهای سپاه
diplomatic corps	هیات نمایندگان سیاسی
diplomatic corps	هیات سیاسی
diplomatic corps	هیات دیپلماتیک
esprit de corps	روح رفاقت
esprit de corps	روحیه قسمتی
esprit de corps	حمیت قسمتی
esprit de corps	غرور نظامی روح یگانگی
esprit de corps	روح گروهی
Marine Corps	نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
commandant of marine corps	فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
adjutant general corps casual	منتصب به اجودانی
the a of the army	پیشرفت ارتش
army	صف
army	ارتش نیروی زمینی
army	دسته
army	سپاه گروه
army	جیش
army	جمعیت
army	لشگر
army	ارتش
army	نیرو زمینی
regular army	ارتش کادر ثابت
regular army	ارتش منظم
army terminals	باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
army troops	عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
army stores	فروشگاه ارتش
regular army	ارتش دائمی
department of the army	وزارت نیروی زمینی
army troops	یکانهای رده ارتش
field army	ارتش رزمی
army staff	ستاد نظامی
field army	ارتش
field army	ارتش صحرایی
right wing of army	پهلوی راست میمنه
Territorial Army	ارتشتحتآموزشبریتانیا
to serve in the army	درارتش خدمت کردن
to join the army	به سربازی رفتن
conscript army	ارتش سربازان وفیفه
army helicopter	هلیکوپتر ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
army helicopter	چرخبال ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
right wing of army	جناح یمین
to outflank an army	گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
secretary of the army	وزیر نیروی زمینی
standing army	ارتش دائمی
standing army	ارتش منظم
standing army	ارتش کادر ثابت
the losses of the army	تلفات ارتش
the main army	بخش عمده ارتش
the red army	ارتش سرخ
theater army	ارتش مستقر در صحنه عملیات
theater army	نیروی زمینی صحنه عملیات
to lead an army	لشکر کشیدن
army staff	ستادارتش
active army	ارتش کادر
army component	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
army corpa	سپاه
army corpa	ستون
army depot	امادگاه نیروی زمینی
army forces	نیروهای زمینی
army forces	نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
army group	گروه ارتش
army in the field	ارتش مستقر در صحنه عملیات
army in the field	نیروی زمینی درصحنه عملیات
army of observation	عده دیدبانی
army of occupation	نیروهای اشغالی
army commander	فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
army commander	فرمانده ارتش
army base	پادگان نیروی زمینی
active army	ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
army aircraft	هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
army artillery	توپخانه ارتش
army artillery	توپخانه نیروی زمینی
army attache	وابسته نظامی
army attache	وابسته زمینی
army aviation	هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
army aviator	خلبان نیروی زمینی
Salvation Army	تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
army aviator	خلبان هوانیروز نیروزفر
army base	پایگاه نیروی زمینی
army of occupation	نیروی اشغال کننده
army of occupation	نیروی اشغالگر
army of occupation	ارتش فاتح ارتش اشغالگر
army reserve	احتیاط نیروی زمینی
army regulation	مقررات ارتشی
army reserve	قسمت احتیاط نیروی زمینی
army regulation	نظام نامه ارتشی
army staff	ستاد نیروی زمینی
army reserve command	فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
army standard score	نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
army program memorandum	لایحه برنامههای ارتشی
Swiss army knife	دستهچاقوسوئیسی
assistant secretary of the army	معاون وزیر نیروی زمینی
army beta test	ازمون بتای ارتش
chief army censor	افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
combined arms army	ارتش مرکب
army training test	راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
To what do you attributeThe failure of the army?	شکست ارتش را به چه چیز نسبت میدهید ؟
to discharge someone without honor [from the army]	اخراج کردن کسی به علت عدم صلاحیت خدمتی
army alpha test	ازمون الفای ارتش
army service area	منطقه سرویس نیروی زمینی
army assault team	تیم هجومی نیروی زمینی
army training program	برنامه اموزش نیروی زمینی
army training program	برنامه اموزش نظامی
army service area	منطقه عقب ارتش
After his discharge from the army, he came to Tehran .	پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
The army had to retreat from the battlefield.	ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
combined arms army	ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
industrial reserve army	ارتش ذخیره صنعتی
army landing forces	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army management structure	سازمان مدیریت نیروی زمینی
army material command	فرماندهی اماد نیروی زمینی
reserve army of unemployed	ارتش ذخیره بیکاران
reserve army of unemployed	سپاه ذخیره بیکاران
army material program	برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
army national guard	گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
army personnel center	مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army operations center	مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
left wing of army	پهلوی چپ میسره
left wing of army	جناح یسار
army personnel system	سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army post office	پستخانه نیروی زمینی
army deposit fund	سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
the army lost heavily	ارتش تلفات سنگین داد
army deposit fund	پس انداز انفرادی افراد
army program memorandum	لایحه برنامههای نیروی زمینی
army postal clerk	متصدی پست ارتشی
army general staff	ستاد عمومی ارتش
army general staff	ستادنیروی زمینی
army post office	شعبه پستی نیروی زمینی
army training and evaluation program	برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
army classification battery test	ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
air force personnel with the army	پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
army class manager activity	سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
army airdefense command post	پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
army genetal classification test	ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
army ready material program	برنامه بهبود امادگی رزمی اماد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com