Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
English
Persian
array processor
پردازشگر ارایه
Other Matches
array
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
array
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
array
آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
array
می باشند
array
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
array
با داشتن سط ر و ستون و عمق
array
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
array
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
array
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array
آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند
array
بخشی از داده در آرایه
array
اراستن
array
درصف اوردن
array
منظم کردن
array
صف
array
نظم
array
ارایش ارایه
array
رژه
array
ارایه
array
دستگاه انتن
two dimensional array
ارایه دو بعدی
three dimentional array
ارایه سه بعدی
indexed array
ارایه شاخص دار
target array
نیمرخ هدف
subscribted array
ارایه زیرنویس دار
storage array
ارایه انباره
sparse array
ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
sparse array
ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
mattress array
انتن بدسپرینگ
billboard array
انتن بدسپرینگ
battle array
جنگ ارایی
a wide array of ...
آرایه وسیعی از ...
array declaration
اعلان ارایه
phased array
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
one dimensional array
ارایه یک بعدی
target array
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
logic array
ارایه منطقی
linear array
ارایه خطی
battle array
صف جنگ
uncommitted logic array
جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
solar array deployment
گسترشنظمشمسی
video graphics array
ارایه نگاره سازی بصری
uncommitted logic array
مشابه 10328
programmable logic array
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
array index number
عدد شاخص ارایه
memory controller gate array
ارایه درگاه کنترل حافظه
processor
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
processor
پردازنده جانبی مخصوص
processor
پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
processor
پردازشگر
processor
ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
processor
پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
processor
پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
processor
برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
processor
به صورت همزمان همزمان کار کند
processor
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
processor
سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
processor
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
processor
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کد گشایی و اجرا میکند طبق کد برنامه
processor
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
processor
ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
processor
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
processor
تقسیم کننده سیگنال که توسط ریز پردازندهای در شبکه کنترل میشود
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
processor
کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
processor
استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
processor
پردازنده
processor
تمام کننده
i/o processor
پردازنده ورودی و خروجی
processor
عمل اورنده
processor
که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است
processor
تکمیل کننده
processor
عمل کننده
associative processor
پردازنده انجمنی
command processor
سیستم عامل فرمانی
satellite processor
پردازشگر پیرو
communications processor
پردازنده مخابراتی
processor bound
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
communications processor
پردازشگرارتباطات
continuous processor
دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
macro processor
پردازشگرماکرو
central processor
پردازشگر مرکزی
word processor
کلمه پرداز
centarl processor
unit processing central
attached processor
پردازنده الصاقی
vector processor
پردازنده برداری
attached processor
ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
food processor
اجزایمخلوطکن
central processor
پردازنده مرکزی
macro processor
درشت پردازشگر
parallel processor
موازی پرداز
parallel processor
پردازنده موازی
language processor
پردازشگر زبان
language processor
زبان پرداز
peripheral processor
پردازشگر جنبی
post processor
پس پرداز
post processor
پس پردارنده
down line processor
پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
data processor
داده پرداز
data processor
پردازنده داده ها
sound digitizing processor
گزارهصدایکامپیوتری
back end processor
پردازنده کمکی تک منظوره
bit slice processor
پردازشگر قطعه بیتی
bit slice processor
روش معماری ریزپردازنده ها
data communications processor
پردازنده ارتباطات داده ها
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
communicating word processor
پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
front end processor
پردازشگر جلو و انتها پردازشگر نهایی
raster image processor
پردازشگر تصویر شبکهای
processor dtate word
کمله وضعیت پردازشگر
dedicated word processor
کلمه پرداز اختصاصی
stand alone word processor
کلمه پرداز خودکفا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com