Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
arresting system runout
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
Other Matches
arresting system payout
بازده سیستم مهار هواپیما
arresting system reset unit
متوقف کننده سیستم مهارهواپیما
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
arresting system cycle time
زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
runout
محوطه دویدن
runout
فضای عمل یک سیستم
axial runout
ضربه محوری
axial runout
شوک محوری
axial runout
رانش محوری
arresting
توقیف کننده
arresting
جالب
arresting barrier
چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند
arresting gear
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
arresting sheave
ریل و سرسره مهار هواپیما
arresting sheave
پل مهار هواپیما
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
aircraft arresting
دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
aircraft arresting
دستگاه مهار هواپیما
aircraft arresting gear
جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
aircraft arresting complex
وسایل مهار هواپیما
arresting sheave span
محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
arresting net stanchion
قلاب تور مهار هواپیما
aircraft arresting reset unit
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
p system
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system
سازگان
an system
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
i.f.f. system
دستگاه تشخیص
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
c.g.s. system
دستگاه سگث
the system of
the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
the system of
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
value system
نظام ارزشها
system
نظام
system
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
سلسله
system
قاعده رویه
system
رشته دستگاه
system
طرز اسلوب
system
نظام سیستم
system
دستگاه
system
سلسله رشته
system
منظومه
system
سازمان
system
تشکیلات
system
روش اصول
system
ترتیب
system
همست
system
نظم منظومه
system
مجموعه سازمان
system
سیستم
system
جهاز
system
اصول وجود
system
نظم ترتیب
system
اسلوب
system
طریقه
system
همستاد روش
system
طرز روش
system
سامانه
one component system
سیستم یک جزیی
ptolemaic system
هئیت بطلیموسی
open system
نظام باز
price system
نسبت و رابطه قیمتها با هم
quantized system
دستگاه کوانتایی
price system
نظام قیمت
phonetic system
سیستم صوتی
parallel system
شبکه موازی
quota system
نظام سهمیه بندی
practical system
دستگاه یکانهای عملی
open system
سیستم باز
planetary system
سیستم خورشیدی
payroll system
سیستم پرداخت حقوق
planetary system
شمسی
planning system
نظام برنامه ریزی
point system
شرط بندی براساس امتیاز
rhombic system
دستگاه راست گوشه
orthorhomobic system
دستگاه راست گوشه
organ system
دستگاه
operating system/
سیستم عامل دو
polyphase system
دستگاه چندفاز
power system
شبکه نیرو
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
open system
سازگان باز
physiocratic system
روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
recoil system
دستگاه دافع توپ
second signal system
دستگاه علامتی دوم
secure system
سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
serfdom system
نظام رعیتی
serfdom system
نظام سرفی
sewage system
شبکه فاضلاب
sewerage system
شبکه فاضلاب
smyslov system
سیستم اسمیسلوف در دفاع گرونفلد
social system
نظام اجتماعی
software system
سیستم نرم افزاری
spoils system
سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
supervisory system
سیستم نافر
swiss system
سیستم سویس
swiss system
نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
synchronous system
سیستم همگام
system analysis
تحلیل سیستم
russian system
سیستم روسی در دفاع گرونفلد
price system
نظام قیمتی
quota system
سیستم سهمیهای
ragozin system
سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
railroad system
سیستم راه اهن
railway system
شبکه راه اهن
symmetrical system
جریان متقارن
railway system
سیستم راه اهن
rationing system
نظام جیره بندی
rationing system
نظام سهمیه بندی
recoil system
سیستم دافع
recoil system
سیستم عقب نشینی توپ
redox system
سیستم اکسایش- کاهش
respiratory system
دستگاه تنفسی
rhombohedral system
دستگاه لوزوجهی
road system
شبکه راهها
road system
شبکه راهسازی
rotation system
توزیع تناوبی
system analysis
سیستم انالیز
household system
نظام خانوادگی
isolated system
سیستم منزوی
limbic system
دستگاه کناری
london system
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
lymphatic system
دستگاه لنفاوی
magnet system
سیستم اهنربایی
magnetic system
سیستم مغناطیسی
makagonov system
سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
management system
سیستم مدیریت
management system
سیستم اداره
market system
نظام بازار
maroczy system
سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
mature system
سیستم کامل
total system
سیستم کامل
measuring system
سیستم سنجش
irrigation system
شبکه ابیاری
interphone system
سیستم تلفنی
household system
نظام تولیدخانوادگی
hydraulic system
سیستم هیدرولیک
ignition system
سیستم احتراق موتور
illuminating system
سیستم روشنایی
incentive system
نظام تشویقی
indeterminate system
سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system
آن قابل پیش بینی نیست
induction system
سیستم مکش
information system
سیستم اطلاعاتی
information system
سیستم اطلاعات
inquiry system
سیستم پرسش- پاسخ
integrate system
سیستم مجتمع
interactive system
سیستم فعل و انفعالی
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
intercommunication system
سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
merit system
نظام شایستگی نگر
microcomputer system
سیستم ریزکامپیوتری
miniature system
خرده نظام
multiplex system
سیستم چندگانه
multiprocessing system
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system
سیستم چند پردازی
multiprocessing system
سیستم پردازش چند گانه
multiprogramming system
سیستم عملکرد چند برنامهای
multiprogramming system
سیستم برنامه سازی چندگانه
multiuser system
سیستم چند استفاده کننده سیستم چند کاربر
neurovegetative system
دستگاه اعصاب نباتی
non quantized system
دستگاه ناکوانتایی
non quantized system
دستگاه کلاسیک
number system
سیستم عدد نویسی
number system
سیستم عددی
numeral system
سیستم عددی
numeration system
سیستم شمارشی
oblique system
سیستم مایل
multiplex system
سیستم چند سیمه
multiple well system
سیستم چند چاهی
mixed system
نظام مختلط
mksa system
دستگاه مکثا
mnemonic system
نظام یادیار
modern system
نظام نوین
modern system
نظام جدید
modular system
سیستم پیمانهای
modulation system
سیستم مدولاسیون
monetary system
سیستم پولی
monitor system
سیستم مبصر
monoclinic system
دستگاه تک شیب
monocyclic system
دستگاه تکدور
monoprogramming system
سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
multicomponent system
سیستم چند جزیی
multicomputer system
سیستم چند کامپیوتری
multilink system
سیستمی که بیش از یک اتصال بین دو نقط ه دارد
on line system
سیستم درون خطی
system analysis
روش تجزیه وتحلیل جریان کار
system standard
استانداردسیستم
text system
سیستم متن
the nervous system
سلسله پیهای نباتی
the vascular system
سلسله اوندهاومجراها
three phase system
سیستم سه فاز
three phase system
شبکه سه فاز تاسیسات سه فاز
three wire system
دستگاه سه سیمی
transmission system
شبکه انتقال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com