Dictiornary-Farsi | article of a company | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 192 (9 milliseconds)

English	Persian
article of a company	اساسنامه شرکت


Other Matches

article	مقاله گفتار
article	مقاله
article	حرف تعریف
article	کالا
article	متاع
article	چیز
article	ماده بند
article	فصل
article	شرط
the d. article	حرف تعریف
article	بصورت مواد در اوردن
article	اسباب
article	تفریح کردن
article	شیئی
that article is not g.	این کالابدل است
article	پیامی در یک گروه خبری
article	ماده
what is the p of this article	قیمت این کالا چند است
article	ماده قانون
indefinite article	حرف نکره
replealed article	ماده منسوخه
punitive article	موادقانون جزا
an inspired article	مقاله رسانده
an inspired article	مقاله القاشده
article had two notes	ماده یکم دو تبصره
article had two notes	داشت
leading article	کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
punitive article	قوانین جزایی ارتش
found article	لقطه
found article	شیئی گمشده
lost article	شیئی گمشده
i write an article	مقالهای مینویسم
offender against this article	متخلفین از این ماده
definite article	حرفتعریفمعین
article of faith	اعتقاد و عقیده باطنی
article of roup	اموال مورد حراج
to mark down an article	بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
article of association	اساسنامه شرکت
leading article	سرمقاله
city article	گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
lost article	لقطه
compression molded article	بخش پرسی
article of a building by law	ائین نامه ساختمان
I premise that you did read this article.	من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I assume that you did read this article.	من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
in company with	همراه
to keep company	باهم امیزش کردن
to keep company	باهم بودن
to keep company with	همراه بودن با
to w up a company	امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
Come along and keep me company.	بامن بیا تا تنها نباشم
in company	دسته جمعی
in company	درجمعیت
in company with	باتفاق
in company	باجمع
Two is company , three is none . <proverb>	دو نفر تعاون ,سه نفر تفرقه .
company	کمپانی
company	جمعیت
associated company	شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
associated company	شرکت وابسته
company	شریک
company	همراه
company	گروهان
company	تجارتخانه
company	دسته هیئت بازیگران
company	انجمن
company	مصاحبت کردن با
company	گروهان همراه کسی رفتن
company	شرکت
company	گروه
subsidiary company	شرکت فرعی
supply company	شرکت تامین کننده
to keep a person company	پیش کسی بودن وبا او وقت گذراندن
That evening we had company .	آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
public company	شرکت سهامی عام
to break company	جدایی کردن
stock company	شرکت سهامی
proprietary company	شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
proprietary company	شرکت خصوصی
winding up of a company	انحلال شرکت
affiliated company	شرکت وابسته
acting company	شرکت عامل
separate company	گروهان مستقل
service company	گروهان خدمات
ship's company	پرسنل ناو
ship's company	خدمه ناو
shipping company	شرکت حمل و نقل
shipping company	شرکت کشتی رانی
shipping company	شرکت کشتیرانی
software company	شرکت نرم افزاری
parent company	شرکت اصلی
to overcapitalize a company	سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
a stand-alone company	یک شرکت مستقل
directorate [of a company]	هیئت مدیره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
directorate [of a company]	هیئت نظاره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
aircraft company	شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
Company town	شهرک کارگران
offshore company	شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
to have a holding in a company	در شرکتی دارائی سهام داشتن
to request the company of:	حضور کسی را خواستن
trading company	شرکت تجارتی
trust company	شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
unlimited company	شرکت با مسئولیت نامحدود
we underwrite the company	ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
He is a new face in the company .	چهره تازه ای درشرکت است
He has no influence in this company .	دراین شرکت کاره ای نیست
What's your insurance company?	شرکت بیمه شما کدام است؟
to join company with somebody	به کسی ملحق شدن [همراه کسی شدن]
to shake up [a company] <idiom>	سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
electric company	شرکت برق
company funds	اعتبارات گروهانی
growth company	شرکت در حال گسترش
headquarters company	گروهان ارکان
headquarters company	گروهان قرارگاه
holding company	شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding company	شرکت مرکزی
holding company	شرکت مالک
holding company	شرکت صاحب سهم
holding company	شرکت سرمایه گذاری درسهام
dissolution of a company	انحلال شرکت
holding company	شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding company	شرکت در سرمایه گذاری درسهام
constituent company	شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
company grade	در رده گروهان
doctor to the company	پزشک شرکت
finance company	شرکت تامین مالی
finance company	شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
fire company	شرکت اتش نشانی
company law	قوانین مربوط به شرکتها
mutual company	شرکت تعاونی
cooperative company	شرکت تعاونی
controlling company	holdingcompany
company law	قوانین شرکت
controlling company	موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
controlled company	شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
company grade	پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
company commander	فرمانده گروهان
commercial company	شرکت تجاری
company team	تیم گروهانی
liquidation of company	تصفیه امور شرکتها
parent company	شرکت مادر
parent company	شرکت مادر شرکت مرکزی
company secretary	منشی شرکت
company secretary	مسئول مالی و حقوقی شرکت
company seal	مهر شرکت
to part company with any one	رفاقت را با کسی بهم زدن
company network	شبکه شرکت
company team	تیم مرکب
limited company	شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
company union	اتحادیه شرکت
carrier company	تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
branch of a company	شعبه شرکت
holding company	کمپانی مسلط
incorporated company	شرکت ثبت شده
insurance company	شرکت بیمه
invalidation of company	بطلان شرکت
private company	شرکت خصوصی
company network	شبکه همکار
a company of good standing	شرکتی با اعتبار
Iran Carpet Company	شرکت سهامی فرش ایران
computer serrices company	شرکت خدمات کامپیوتری
consumers cooperative company	شرکت تعاونی مصرف
letter-box company	شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
non-resident company [British E]	شرکت غیر ساکن
computer leasing company	شرکت اجاره دهنده کامپیوتر
unlimited liability company	شرکت تضامنی
standard oil company	استاندارد اویل کمپانی
standard oil company	شرکت نفت استاندارد
terminal service company	گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
joint-stock company	شرکت سهامی
head office of company	مرکز اصلی شرکت
limited liability company	شرکت با مسئولیت محدود
To lay the foundation of a company.	پایه واساس شرکتی راریختن
limited liability company	شرکت با مسئوولیت محدود
quasi public company	شرکت نیمه دولتی
Our company is oprerating in several countries .	شرکت ما درچندین کشور عمل می کند
Our company has some pecuniary difficulties .	شرکت ما گرفتاریهای مالی پیدا کرده است
The hell with the company (office).	گور بابای شرکت ( اداره )
part company with a person	رفاقت را با کسی بهم زدن
producers cooperative company	شرکت تعاونی تولید
extend the life of the company	امتداد مدت شرکت
joint stock company	شرکت سهامی
public joint stock company	شرکت سهامی عام
employer's liability insurance company	شرکت بیمه
We dont have qualified personnel in this company.	دراین شرکت آدم حسابی نداریم
He has a poor service record in this company.	دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
We have no vacant position ( opening ) in this company .	دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
private joint stock company	شرکت سهامی خاص
This company guarantees prompt delivery of goods.	این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
Saving your presence . present company excepted .	بلانسبت شما !
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .	دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم