English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (7 milliseconds)
English Persian
as fresh as a rose <idiom> مثل هلوی پوست کنده
Other Matches
fresh <adj.> پر رو
fresh- خنک ساختن
fresh- بتارزگی
fresh- جسور
fresh- تازه کار ناازموده پر رو
fresh- سرد تازه نفس
fresh- خنک
fresh- باروح
fresh- بانشاط
fresh- تازه کردن
fresh- خنک شدن
fresh <adj.> گستاخ
fresh <adj.> بی شرم
fresh <adj.> دست اول
fresh- طغیان اب
fresh- شیرین
fresh- سرخوش
fresh- اماده
fresh- زنده
fresh- خرم
fresh تازه کار ناازموده پر رو
fresh سرد تازه نفس
fresh خنک
fresh باروح
fresh بانشاط
fresh زنده
fresh خرم
fresh تازه
fresh تر وتازه
fresh جسور
fresh بتارزگی
fresh طغیان اب
fresh- تر وتازه
fresh سرخوش
fresh اماده
fresh- تازه
fresh خنک شدن
fresh تازه کردن
fresh خنک ساختن
fresh شیرین
fresh air هوایآزاد
Do you have any fresh fruit? آیا میوه تازه دارید؟
To be as fresh as a daisy. تروتازه بودن
Shall we go out for some fresh air ? موافقی برویم کمی هوا بخوریم ؟
This isn't fresh. این تازه نیست.
take fresh heart دلگرم شدن
as fresh as a daisy <idiom> مثل یک دسته گل
Don't get fresh with me! پررویی نکن !
fresh water اب شیرین
fresh target هدف جدید
fresh water اب گوارا
fresh breeze بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
fresh gale بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
A fresh lease of life. عمر دوباره
Mild fresh from the cow. شیر تازه دوشیده شده
The boy is fresh from school. پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
Take a fresh sheet of paper. یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
break fresh ground <idiom> از راهی تازه به جایی رسیدن
to break fresh ground راه نرفتهای رارفتن
to break fresh ground کارنکردهای راکردن
rose of may نرگس سفید
the rose باد مبارک
the rose حمره
the rose بادسرخ
under the rose نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
rose گل سرخ
rose رنگ گلی سرخ کردن
fresh water ; fruit juice. آب شیرین (تازه )؛آب میوه
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones. سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
tea rose گل چای
china rose خطمی مجلسی
cabbage rose طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
rose motif نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
rose water لطیف احساساتی
rose water گلاب زدن
the rose of tehran زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
rose window پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
He rose against the regime. بر ضد دولت قیام کرد
wind rose شقایق اگرمون
wind rose نمودار وضع هوا ومیزان وزش بادها وجهت انها
rose of sharon بامیه شامی
damask rose گل محمدی
rose coloured گلی
There is no rose without thorn . <proverb> هیچ گلى بى خار نیست .
dog rose نوعی از گل نسرین
corn rose شقایق
corn rose گل خشخاش
compass rose شمال نما
European rose طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
as fair as a rose <idiom> مثل ماه
rose hip نوعیمیوهنارنجییاسرخرنگ
compass rose صفحه جهت یاب
yellow rose گل زرد
rose water لطافت
guelder rose بداغ
rose bush بته گل سرخ
rose bush گلبن
rose chafer سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
rose cheeked گلچهره
rose colored گلی
rose colored گلگون
rose cheeked گلعذار
rose colour رنگ گلی
rose bay گل معین التجاری
rose bud دخترزیبا غنچهای
rose bud غنچه گل سرخ
rose box الک ته لوله پمپ خن ناو
he rose from the ranks از پایه سربازی باینجارسید از رتبه سربازی ترقی کرد
mallow rose گل خطمی
monthly rose خطمی مجلسی
monthly rose خطمی درختی
musk rose گل مشکیجه
no rose without thorn گل بیخارنچیده است کسی
red rose گل سرخ
red rose گل سوری
rose bay خر زهره
rose coloured گلگون
rose water گلاب
rose mallow گل پنیرک
rose of jericho کف مریم
rose preserve گل انگبین
rose preserve گلفند
rose rash سرخچه
rose rash کاذب
rose rash بدل سرخک
rose red سرخ
rose red گل سرخی
rose red رنگ سرخ
rose vinegar خیسانده گل سرخ در سرکه
rose mallow گل خطمی
rose diamond الماس فلامک
rose lipped دارای لبهای گلگون
rose lipped یاقوت لب
rose leaf برگ گل
rose coloured مبنی برخوش بینی
rose fever تب بهاره
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
rose cut دارای تراش فلامک
Fresh flowers (fruit,eggs,milk). گل ( میوه ،تخم مر غ ،شیر )تازه
life is not all rose culour در زندگی نوش ونیش باهم است
crumpled rose leaf چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
The smoke rose straight up. دود راست رفت بالا
rose-coloured spectacles عینک خوش بینی
I planted the garden with rose – bushes . درباغ بوته های گل سرخ کاشتم
look at the world through rose-colored glasses <idiom> خیلی مثبت بودن
see the world (things) through rose-colored glasses <idiom> فقط خوبیهای یکچیز را دیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com